سه شنبه, ۷ مرداد , ۱۴۰۴ Tuesday, 29 July , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 42298 تعداد نوشته های امروز : 147 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×

اخبار روز:

دولت برای واریز مرحله چهارم یارانه کالابرگ سیگنال مثبت داد + تاریخ احتمالی خزانه دولت با مالیات کارمندان حسابی پر شد فوری؛ وزیرکار خیال ملت را درباره حذف یارانه نقدی راحت کرد قیمت طلا و سکه امروز سه شنبه ۷ مرداد اعلام شد قیمت طلا رسماً صعودی شد (۷ مرداد) دولت پزشکیان قانون بیش از ۱۲۰ کشور جهان را اجرا می‌کند سقوط آزاد بازار بورس | اخبار مهم برای فعالان بازار سرمایه اعلام شد مشارکت آنلاین هزاران سهامدار در مجامع الکترونیک با دیما درخشش صندوق‌های کالایی در جدول کسب بازده ماهانه ۹ ابزار سرمایه‌گذاری بورس در هفته گذشته سودده شدند اصلاحیه دستورالعمل معاملات قرارداد اختیار معامله ابلاغ شد تعاونی‌ها زمینه ۵۱ هزار فرصت شغلی را در زنجان فراهم کردند کاهش دامنه نوسان صندوق‌های املاک و مستغلات به ۳ درصد از شنبه آینده روند افزایشی صادرات قم در سال‌جاری ادامه دارد درآمد ۱.۷ هزار میلیارد تومانی گمرکات اصفهان طی ۴ ماه نخست سال جاری صنعت پخش، زیرساخت پنهان تاب‌آوری غذایی در شرایط ضروری کشور شد

ترس نوعروس از اعتیاد شوهر؛ دلیلی برای طلاق
  • 10 مرداد 1403 ساعت: ۲۳:۱۹
  • شناسه : 11091
    بازدید 16
    0

    ژیلا مهندسی جوان و زنی مستقلی است که در زندگی سختی‌های زیادی را تحمل کرده و حالا می‌خواهد طلاق بگیرد. او می‌گوید ازدواج نکرد که طلاق بگیرد اما ادامه این زندگی ممکن نیست. ژیلا  از زندگی‌اش می‌گوید. چه مدتی است که ازدواج کرده‌اید؟ یک سال و نیم قبل عقد کردیم. چرا می‌خواهی به این زودی […]

    پ
    پ

    ژیلا مهندسی جوان و زنی مستقلی است که در زندگی سختی‌های زیادی را تحمل کرده و حالا می‌خواهد طلاق بگیرد. او می‌گوید ازدواج نکرد که طلاق بگیرد اما ادامه این زندگی ممکن نیست. ژیلا  از زندگی‌اش می‌گوید.

    چه مدتی است که ازدواج کرده‌اید؟

    یک سال و نیم قبل عقد کردیم.

    چرا می‌خواهی به این زودی طلاق بگیری؟

    به خاطر برخی خصوصیات شوهرم حاضر نیستم دیگر با او زندگی کنم.

    او را از قبل می‌شناختی؟

    ما در محل کار آشنا شدیم. بعد از مدتی سینا از من خواستگاری کرد. او مدیر موفقی است. به من گفت به خاطر اینکه آدم سرسختی هستم از من خوشش می‌آید و خواستگاری کرد.

    خانواده‌ات راضی به این ازدواج بودند؟

    من زندگی خیلی سختی داشتم. پدرم اعتیاد خیلی شدید دارد. اعتیاد او به حدی است که گاهی خانه را ترک می‌کند و برای مدتی می‌رود.

    مادرم خیاطی می‌کند و با خیاطی، من و خواهرم را بزرگ کرد. ما در یک زیرزمین زندگی می‌کردیم. با تلاش زیاد توانستم در یکی از بهترین دانشگاه‌های تهران درس بخوانم و همزمان کار هم می‌کردم. بعد هم در یک شرکت مهندسی استخدام شدم، چون معدلم خیلی خوب بود.

    سینا از مدیران ارشد آن شرکت است. او از من خواستگاری کرد. من خیلی صادقانه شرایطم را به او گفتم و سینا قبول کرد. بعد از اینکه عقد کردیم متوجه شدم او هم خصلت‌هایی مثل پدرم دارد. من نمی‌خواهم مانند مادرم مجبور باشم بدبختی بکشم. ترجیح می‌دهم مجرد بمانم.

    سینا چه خصوصیتی دارد؟

    سینا مشروب می‌خورد، پدرم هم اول این کار را می‌کرد و بعد می‌گفت برای اینکه از افسردگی فرار کند این کار را می‌کند. اما کم‌کم به مواد معتاد شد و بعد هم ما بدبخت شدیم. سینا هم مشروب می‌خورد و من می‌دانم ته این خط چیست.

    بعد از جدایی چه می‌کنی؟

    مدتی است که کار جدیدی پیدا کرده‌ام و از شرکتی که با سینا همکار بودم رفتم. حقوقم خوب است. با خواهر و مادرم پول‌هایمان را روی هم گذاشتیم و خانه‌ای خوب رهن کردیم. من ترجیح می‌دهم با آنها زندگی کنم و پیشرفت کنم. نمی‌خواهم در چاه اعتیاد گرفتار شوم.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.