دوشنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۴ Monday, 28 July , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 42047 تعداد نوشته های امروز : 304 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×

اخبار روز:

آخرین آمار رسمی قیمت محصولات و خدمات کشاوزی اعلام شد مسئولیت مصرف ۱۵ درصد آب کشور را کسی گردن نمی‌گیرد سقوط ۴۲ هزار واحدی شاخص در بازار بورس | اخبار مهم بازارسرمایه اعلام شد گرانی کالا از پشت درِ کارخانه‌ها آغاز شد جزئیات قانون مالیات بر عایدی سرمایه؛ خریداران و فروشنده‌ها بخوانند قیمت دلار رسماً صعود کرد (۶ مرداد ۱۴۰۴) پیشنهاد جنجالی درباره یارانه نان | مردم خودشان را برای گرانی آماده کنند؟ خواب عمیق بازار طلا در آستانه تعطیلی | قیمت طلا پیش بینی شد دولت لایحه اصلاح قانون خصوصی‌سازی را به مجلس ارائه کند گواهی صرفه‌جویی آب تا پایان تابستان در بورس انرژی عرضه می‌شود ۹۰ درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت است رشد ۹۱ درصدی ارزش دارایی سرمایه‌گذاران خارجی در بورس صادرات ۴۵.۵ میلیون دلاری کالا از گمرک جلفا به ۹ کشور دنیا تشکیل کمیته ویژه در دانشگاه شهیدبهشتی برای پیگیری حقوقی ترور اساتید بهره‌برداری ازداده‌های هوش مصنوعی؛ استادان ایرانی نباید تماشاگر بمانند دفترچه آزمون دکتری تخصصی علوم پزشکی منتشر شد؛ آغاز ثبت نام از ۱۴ مرداد

ویرانی زندگی مشترک زن عاشق با خیانت شوهر
  • 21 مرداد 1403 ساعت: ۲۲:۵۴
  • شناسه : 12228
    بازدید 12
    1

    مریم برای زندگی با مرد مورد علاقه‌اش حاضر شد در گاوداری زندگی کند اما این عشق نتوانست زندگی آنها را تداوم ببخشد. این زن درخواست طلاق کرده است. او از زندگی‌اش می‌گوید. *چه مدتی است که ازدواج کرده‌ای؟ من چهار سال قبل ازدواج کردم. باورتان نمی‌شود آنقدر عاشق پسرخاله‌ام بودم که به هر دری زدم […]

    پ
    پ

    مریم برای زندگی با مرد مورد علاقه‌اش حاضر شد در گاوداری زندگی کند اما این عشق نتوانست زندگی آنها را تداوم ببخشد. این زن درخواست طلاق کرده است. او از زندگی‌اش می‌گوید.

    *چه مدتی است که ازدواج کرده‌ای؟

    من چهار سال قبل ازدواج کردم. باورتان نمی‌شود آنقدر عاشق پسرخاله‌ام بودم که به هر دری زدم تا با او ازدواج کنم.

    *او هم تو را دوست داشت؟

    پوریا هم من را دوست داشت. البته این‌طوری می‌گفت. بعد فهمیدم دروغ می‌گفت.

    *به‌سختی با هم ازدواج کردید؟

    شوهرخاله‌ام مخالف بود. می‌گفت ازدواج پسرش بهتر است فامیلی نباشد. به هر حال ما ازدواج کردیم. او مجبور شد به خواسته ما تن بدهد. البته ما از شهر خودمان به حوالی تهران آمدیم.

    *چرا محل زندگی‌تان را عوض کردید؟

    من و پوریا تصمیم گرفتیم دور از خانواده زندگی کنیم. ما می‌خواستیم خوشحال و شاد زندگی کنیم. می‌خواستیم کسی در زندگی ما دخالت نکند برای همین هم تصمیم گرفتیم شهر خودمان را ترک کنیم و به تهران بیاییم. پوریا اطراف تهران کار پیدا کرد. چون پدرش دامداری داشت کارهای مربوط به دامداری را خیلی خوب بلد بود. ما آنجا مشغول به کار و زندگی شدیم.

    *چطور شد رابطه شما به‌بن بست رسید؟

    همسرم به من خیانت کرد آن هم زمانی که من باردار بودم.

    *چطور متوجه شدی؟

    در دامداری که ما در آن کار می‌کردیم زنی میانسال هم شاغل بود که از شوهرش طلاق گرفته بود. پوریا با اینکه ۱۰ سال از آن زن کوچک‌تر بود با آن زن رابطه برقرار کرده بود.

    *وقتی به شوهرت گفتی چه کرد؟

    اول انکار کرد. بعد که دید نمی‌شود انکار کرد بهانه آورد.

    *حالا که بچه داری نمی‌خواهی او را ببخشی؟

    نه. بخششی در کار نیست. عاشق این مرد بودم. به خاطرش شهرم و خانواده‌ام را ترک کردم و این‌طور جواب گرفتم.

    *بعد از طلاق می‌خواهی چه کنی؟

    در خانه پدرم زندگی می‌کنم. مدتی است با دختر یک ساله‌ام با هم در آنجا هستیم. دیگر پوریا برای من مرده است و نمی‌خواهم او را ببینم.

     

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.