دوشنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۴ Monday, 28 July , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41911 تعداد نوشته های امروز : 168 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×

اخبار روز:

هشدار طوفان گرد و خاک در شرق کشور؛ گرمای بی‌سابقه ادامه دارد افزایش ۲۰ درصدی پروازهای خوزستان برای خدمت رسانی به زائران اربعین قیمت سیمان امروز دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴/ ادامه رکود در بازار سیمان واکاوی گرانی برنج/ فشار برخی نمایندگان برای توقف واردات لزوم برنامه‌ریزی برای تأمین امنیت غذایی کشور اعتبار کالابرگ دهک‌‌های ۶ و ۷ واریز شد فروش ایران‌خودرو با 11 محصول آغاز شد «نجات آب» _ ۲ | ضرورت اجرای مالیات بر «مصرف مازاد» آب نسبت به الگو خبر خوش وزیر صمت درباره خودروهای آسیب‌دیده در جنگ خریداران طلا بخوانند | پیش‌بینی قیمت طلا با چند سیگنال مهم خانم سخنگو برای ادامه طرح کالابرگ تنها یک شرط گذاشت وام فرزندان بازنشستگان ۲ برابر شد | جزئیات پرداخت ۶۰ میلیونی از مرداد قیمت طلا ۱۸ عیار و سکه امروز ۶ مرداد اعلام شد + جدول ضرب‌الاجل یک‌ماهه برای استفاده از کالابرگ دهک‌های ۱ تا ۷ تایید شد بازار بورس سهامداران را ناامید کرد زنگ خطر بیکاری کارگران به صدا درآمد

اعتراف دختر همسایه به قتل پیرزن تنها: مقتول مرا مسخره می کرد
  • 28 مرداد 1403 ساعت: ۱۰:۴۱
  • شناسه : 12893
    بازدید 17
    0

    چند روز قبل خبر قتل زنی سالخورده به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و بلافاصله تیم جنایی راهی محل شد. با ورود به محل آنها با جسد زن تنها در حالی مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. در تحقیقات اولیه مشخص شد که طلاهای زن سالخورده به سرقت رفته است […]

    پ
    پ

    چند روز قبل خبر قتل زنی سالخورده به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و بلافاصله تیم جنایی راهی محل شد. با ورود به محل آنها با جسد زن تنها در حالی مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.

    در تحقیقات اولیه مشخص شد که طلاهای زن سالخورده به سرقت رفته است و احتمال جنایت به خاطر سرقت مطرح شد. باتوجه به سالم بودن در ورودی، فرضیه ارتکاب قتل از سوی شخصی آشنا قوت گرفت.

    در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که در طبقه بالای خانه پیرزن یک مادر و دختر زندگی می‌کنند که با وی رفت و آمد داشته‌اند.

    آنها به عنوان مظنونان پرونده بازداشت شده و در نهایت روز گذشته دختر جوان راز قتل پیرزن را برملا کرد.

    او گفت: من روی صورتم یک ماه گرفتگی دارم و چشم چپم نیز کوچک‌تر از چشم راستم است. پیرزن همسایه هر بار مرا می‌دید این نقایصم را به حالت تمسخر به رخم می‌کشید. آخرین بار هم که به خانه‌اش رفته بودم به من گفت چرا چشمت اینطوری است.

    از این جمله خیلی ناراحت شدم از عصبانیت به آشپزخانه رفتم و با خشمی که داشتم به او چند ضربه زدم.

    او ادامه داد: به خودم که آمدم با جسد پیرزن مواجه شدم و تازه متوجه شدم که چه‌کاری انجام داده‌ام. برای اینکه رد گم کنم و پلیس به من شک نکند 6 النگوی پیرزن را به سرقت بردم.

    النگوها و چاقوی خون آلود را هم داخل سطل زباله انداختم.با اعتراف دختر جوان به جنایت، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد و متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.