به گزارش خبرگزاری مهر، سید اسد رجبی سردبیر اخبار اجتماعی خبرگزاری مهر در یادداشتی نوشت: واژه فقر در ادبیات معادل نداشتن چیزی است و همواره در مقابل واژه غنی از آن استفاده میشود و به طور کلی به هر نداشتنی اطلاق میشود هرچند که در گویش عام مردم هرگاه سخن از فقر به میان میآید معادل فقر اقتصادی است.
اما شاید همین تصور عامه از فقر و مساوی گرفتن آن با فقر اقتصادی باعث شده است تا ابعاد مختلف فقر به درستی شناخته نشده و حتی برای رفع فقر اقتصادی تلاشها به ثمر نرسیده و ابتر بماند.
اما آیا فقر، موضوعی که همیشه با شاخصهای اقتصادی مثل درآمد و اشتغال اندازهگیری میشود، تنها به کم بودن مکنت مالی و کم درآمدی خلاصه میشود؟ به طور قطع پاسخ این سوال منفی است. به گونهای که تحقیقات نوین حوزه توسعه انسانی نشان میدهد که فقر را باید از زاویهای چندبعدی دید؛ محرومیتهای اجتماعی، فرهنگی، و حتی سیاسی در کنار نابرابری اقتصادی، موانع جدی در راه خروج از فقر پایدار هستند.
فقر چندبعدی چیست؟
اما مفهوم فقر چندبعدی در چند دهه اخیر در کانون توجه محققان و تحقیقات مرتبط با مبحث توسعه قرار گرفته و از سوی سازمانهایی مانند بانک جهانی و برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) مورد توجه ویژه قرار گرفته است. بر این اساس این مفهوم فراتر از کمبود درآمد، شامل محرومیتهایی مانند دسترسی ناکافی به آموزش، سلامت، خدمات زیرساختی و مشارکت اجتماعی است.
بر اساس آمار بانک جهانی، فقر چندبعدی در سطح جهان ۱۷.۵ درصد است، در حالی که فقر صرفاً درآمدی ۱۳.۶ درصد گزارش شده است (World Bank, 2023). در مناطق جنوب صحرای آفریقا، این تفاوت بسیار بزرگتر است و ۵۹ درصد جمعیت به فقر چندبعدی گرفتارند در حالی که فقط ۴۷ درصد فقیر درآمدی محسوب میشوند.
چرا ابعاد اجتماعی و فرهنگی فقر مهماند؟
به استناد تئوریهای موجود و همچنین تحقیقات انجام گرفته فقر تنها کمبود درآمد نیست، بلکه محرومیت از سرمایههای غیرمادی مانند سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز است.
برای مشخص شدن این مفهوم ابتدا به تعریف سرمایههای غیرمادی نگاهی میاندازیم جایی که سرمایههای غیرمادی، به منابع و داراییهایی گفته میشود که ارزش اقتصادی یا اجتماعی دارند اما شکل فیزیکی ندارند و قابل لمس نیستند، مانند دانش، مهارتها، تجربیات، شبکههای اجتماعی، اعتماد، هنجارها و فرهنگ، که نقش مهمی در توانمندسازی فرد و جامعه و افزایش فرصتهای اقتصادی و اجتماعی ایفا میکنند.
با این تعریف باید گفت که نظریههای جامعهشناسی و توسعه نشان میدهند که سرمایه اجتماعی (شبکههای روابط، اعتماد و همکاری جمعی) و سرمایه فرهنگی (دانش، مهارتها و ارزشهای فرهنگی) نقش تعیینکنندهای در توانمندسازی افراد دارند.
رابرت پوتنام، جامعهشناس برجسته، در کتاب خود Bowling Alone تأکید میکند که کاهش سرمایه اجتماعی میتواند به افزایش مشکلات اجتماعی از جمله فقر منجر شود. از سوی دیگر، پیر بوردیو نظریه سرمایه فرهنگی را مطرح کرده که نشان میدهد مهارتها و دانش به اندازه پول برای توانمندسازی افراد اهمیت دارد (Putnam, 2000; Bourdieu, 1986).
سرمایه اجتماعی؛ شبکهای برای مقابله با فقر
سرمایه اجتماعی به معنای شبکههای حمایت و اعتماد است که افراد را قادر میسازد در مواجهه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی، دست به همکاری بزنند. پژوهشها در چین نشان دادهاند که جوامعی با سرمایه اجتماعی قویتر، نرخ فقر چندبعدی پایینتری دارند (Wang et al., 2022).
نمونهای موفق از توانمندسازی اجتماعی، برنامه «Village Savings and Loan Associations» در اوگاندا است؛ این گروههای کوچک پسانداز و وامدهی، توانستهاند اعتماد و همکاری را میان اعضای جامعه افزایش دهند و به آنها امکان رشد اقتصادی بدهند (Ksoll et al., 2016).
سرمایه فرهنگی؛ دانش و مهارتهای کلید موفقیت
سرمایه فرهنگی در توانمندسازی زنان و مردان فقیر نقشی حیاتی دارد. بر اساس گزارشهای بانک جهانی، هر سال تحصیلی اضافی برای دختران میتواند ۱۰ تا ۲۰ درصد درآمد آنها را افزایش دهد که حتی از مردان هم بیشتر است (World Bank, 2018).
این به معنای آن است که برای مثال دختری که ۱۰ کلاس سواد دارد نسبت به دختری که تنها ۸ کلاس درسی را پشت سر گذاشته است در صورت ورود به بازار کار حداقل ۲۰ درصد میزان درآمدش بیشتر خواهد شد.
تحقیقات همچنین نشان داده که آموزش مهارتهای زندگی و سواد مالی به فقرا کمک میکند تا منابع خود را بهتر مدیریت کنند و فرصتهای جدید اقتصادی بسازند (Kabeer, 2005).
فقر و انزوای اجتماعی: دو روی یک سکه
فقر باعث انزوای اجتماعی و تبعیض میشود و بالعکس. برای بهتر متوجه شدن این موضوع ابتدا تعریفی از انزوای اجتماعی را ارائه میدهیم جایی که این واژه عبارت است از انزوای اجتماعی حالتی است که فرد بهطور عمده یا ناخواسته از تعاملات و روابط اجتماعی دور مانده و احساس تنهایی یا جدا افتادگی میکند.
با این تعریف میتوان گفت که گروههای حاشیهنشین اغلب به دلیل انگزدن و تبعیض از فرصتهای مشارکت اجتماعی محروماند. تجربه کشورهای آمریکای لاتین نشان داده است که پروژههای فرهنگی و هنری در محلات فقیر، نه تنها هویت اجتماعی را تقویت میکنند بلکه به بازسازی اعتماد عمومی و مشارکت جمعی نیز کمک میکنند (Moser, 2008).
اهمیت توانمندسازی زنان در رفع فقر
آمارهای جهانی میگویند که زنان بیشترین سهم را در فقر شدید دارند. حدود ۱۰.۳ درصد زنان جهان در فقر شدید زندگی میکنند و پیشبینی شده که این رقم تا سال ۲۰۳۰ به ۳۴۲ میلیون زن و دختر برسد (UN Women, 2024).
بر اساس گزارش مککینزی، اگر زنان بتوانند به اندازه مردان در بازار کار مشارکت کنند، اقتصاد جهانی میتواند تا ۲۸ تریلیون دلار رشد کند؛ یعنی ۲۶ درصد تولید ناخالص جهانی افزایش مییابد. (McKinsey, 2020).
براساس توضیحات ارائه شده حالا بهتر مشخص میشود که فقر مسئلهای چندبعدی است که برای رفع آن باید رویکردهای جامعتری اتخاذ کرد؛ رویکردهایی که به سرمایههای اجتماعی و فرهنگی فقرا توجه ویژه دارند. توانمندسازی این سرمایهها میتواند افراد را از حالت صرفاً دریافتکننده کمک به بازیگر فعال در توسعه تبدیل کند و چرخه فقر را به طور بنیادین بشکند.
از این رو به زعم نگارنده این یادداشت دستگاههای حمایتی نظیر بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مستضعفان، گروههای جهادی و خیرین در هر نقطهای اگر بنای شروع کاری با هدف محرومیت زدایی و رفع فقر دارند باید به ریشههای اجتماعی و فرهنگی فقر و ریشه کنی آن ابعاد هم توجه ویژه داشته باشند.
ثبت دیدگاه