یکشنبه, ۵ مرداد , ۱۴۰۴ Sunday, 27 July , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41517 تعداد نوشته های امروز : 198 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×
هر 2 دولت ایران و اسرائیل باید سیاست های خطرناک را دفن کنند
  • 29 فروردین 1403 ساعت: ۱۷:۲۸
  • شناسه : 935
    بازدید 22
    0

    استیون سیمون Steven Simon در اکونومیست در تاریخ 16 آوریل 2024 مقاله ای نوشت که ترجمه آنرا می خوانید: 1. تصادفی نیست که ایران و اسراییل اکنون در پرتگاه جنگ قرار گرفته اند. این وضعیت، نتیجه رویکردهای دیرپایی است که سیاستگذاران گمراه دو طرف پی ریختند. با ایران شروع کنیم. دهه هاست که اعلام تنفر از اسراییل […]

    پ
    پ

    استیون سیمون Steven Simon در اکونومیست در تاریخ 16 آوریل 2024 مقاله ای نوشت که ترجمه آنرا می خوانید:

    1. تصادفی نیست که ایران و اسراییل اکنون در پرتگاه جنگ قرار گرفته اند. این وضعیت، نتیجه رویکردهای دیرپایی است که سیاستگذاران گمراه دو طرف پی ریختند. با ایران شروع کنیم. دهه هاست که اعلام تنفر از اسراییل و قصد پاک کردن این کشور از نقشه، همه وجوه سیاست تهران را در خود گرفته است. آدمی به یاد استعاره ناخدا اهاب و نهنگ سفید Captain Ahab and the white whale می افتد. 

    2. سیاست ایران در برابر اسراییل بر دو گزاره متکی است: یکی نیابتی ها که امکان حملات گسترده به اسراییل را بدهند و دیگری یک سامانه جنگ افزار هسته ای. به سادگی می توان حدس زد که رهبران ایران اگر به این توانمندی دست یابند، چه اندیشه ای خواهند داشت و چگونه از آن بهره خواهند گرفت. جرج واشنگتن بر این باور بود که نفرت زیاده از حد یک کشور از دیگری، بی گمان امور خارجی و داخلی اش را به چنان انحرافی می کشد که کشور را به پرتگاه می کشد. ایران مصداق این گزاره است. 

    3. اسراییل هم به سهم خودش، دکترین راهبردی ای را پی گرفته که "کارزار میان جنگ ها" نام گرفته است. درک این نکته که  که جنگ های بزرگ، دیگر به پیروزی های قاطع نمی انجامند، این ایده را پدید آورد که باید فشار بر دشمنان را مابین این گونه جنگ ها حفظ کرد تا آنها از آغاز یک جنگ بزرگ بازداشته شوند. مشکل این دکترین اکنون آشکار شد: این رویکرد، عملا وقوع چنین جنگ هایی را تضمین می کند. هیچکس نمی داند که آیا بمب بعدی به یک واکنش گسترده منجر می شود یا نه. اسراییلی ها، سالهاست که از حریم هوایی سوریه به ایران و دوستانش که در تکاپوی برپایی جبهه ای علیه اسراییل در بلندی های جولان و تامین زرادخانه حزب الله هستند، حمله می کند. اسراییلی ها در این کارزار، از آن "یک بمب ها" بسیار ریخته اند.

    4. آمریکا هم مشکلی را نمی تواند حل کند. مداخله دیپلماتیک واشنگتن در بحران خاورمیانه، زمانی کارآیی دارد که حریفان منطقه ای، به کمک آمریکا ارج نهند و آمریکا هم یک راهبرد کارآمد داشته باشد. این شروط البته که دو طرفه هستند. آمریکا می تواند با انور سادات و مناخم بگین کار کند و با یاسر عرفات و اسحاق رابین نه با بنیامین نتانیاهو و آیت الله علی خامنه ای. سرسختی این دو، امر روشنی است.

    5. ایران اکنون بدترین شیوه های ممکن را برای پاسخ به فشارهای دوگانه ای برگزیده که با آنها دست به گریبان است: اتخاذ یک موضع قاطع علیه کاراز اسراییل علیه حماس در غزه و واکنش به حمله اسراییل به کنسولگری اش در دمشق. ایران چالش غزه را خوب مدیریت می کرد: محدود کردن خود به حمایت سیاسی از پیکارجویان فلسطینی و واگذاری مقاومت کارساز به نیابتی ها. اما حمله مستقیم پهپادی و موشکی به اسراییل، ایران و شرکای فلسطینی اش را به ضدقهرمان تبدیل کرد. هرچند خسارتی ناچیز و تنها یک مجروح برجای گذاشت اما پیام صریحی که ارسال کرد این بود که چنین حمله ای، اگر بزرگتر و بدون هشدار انجام شود، می تواند انهدام بزرگتری را در پی داشته باشد. این حمله به اندازه کافی تهدیدکننده بود که یک وکنش جدی اسراییل را با خود بیاورد.

    6. برای دولت کنونی اسراییل، خواهش های آمریکا، اتحادیه اروپایی و کشورهای عربی خلیج فارس برای پرهیز از چنان واکنشی، احتمالا احمقانه به نظر رسد. نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین اسراییل در این زمینه گفت که ایرانی ها حتما انتظار داشتند، و بی گمان دوست داشتند، که حمله شان کشته های زیادی داشته باشد. وی استدلال می کند که بنابراین واکنش اسراییل باید همسطح آنچه می توانست رخ دهد باشد نه آنچه عملا رخ داد.

    7. اگر اسراییل تلافی کند، که احتمالا می کند، نه تنها باید تصمیم بگیرد که حمله اش چقدر بزرگ باشد بلکه کجا انجام شود: آیا نیابتی های ایران را هدف بگیرد، داخل ایران را بزند یا هر دو را؟ اینکه ایران اعلام کرده که هرگونه واکنش اسراییل را با یک بارش بزرگتر پاسخ می دهد و تهدید کرده که اهداف آمریکایی را هم در هرگونه حمله بعدی بزند، دو حالت دارد: یا آماده ریسک جنگ می شود یا احمقانه فکر می کند که آن را باز می دارد.

    8. کشورهای زیادی بصورت فشرده تلاش کرده اند که از تشدید جلوگیری کنند. شاید آنها موفق شوند اما وضعیت امروز سیاست در اسراییل و ایران و کیفیت پایین رهبری دو طرف، محتاطانه ترین خوش بینی ها را هم زیر سوال می برد.

    9. این واقعیت هست که اکنون منافع آمریکا و اسراییل با چرخش تمرکز از حمله ایران به حل و فصل بحران غزه، بهتر تامین می شود. این کار، بی ربطی ایران به مسئله اصلی را پررنگ می کند و احتمالا به اسراییل هم انگیزه لازم برای توجه جدی تر به مشکل "روز بعد" را می دهد- آینده غزه و روابط کلی تر اسراییل با فلسطین.

    10. سوال این است که چگونه چنین چرخشی را مهندسی کنیم… آمریکا و اتحادیه اروپایی برای جلوگیری از تشدید می توانند پیشنهاد برگزاری اجلاسی از اعضای اتحاد (منظور کشورهایی که در دفع حمله ایران نقش داشتند) را در عوض واکنش نظامی اسراییل بدهند. چنین نشستی، مثلا در ریاض، می تواند یک ردّ قدرتمند برای ایران باشد. همچنین می تواند اسراییل را ترغیب کند که دوباره بر خاتمه بخشی سریع کارزار غزه تمرکز کند، با بکارگیری یک نیروی حافظ صلح بین المللی موافقت کرده و همکاری با محمد مصطفی، نخست وزیر تازه فلسطین را آغاز کند. اینکه نتانیاهو و کابینه تندروی او، منطق یک واکنش صرفا دیپلماتیک را بپذیرند، البته که روشن نیست.

    درباره نویسنده: استیون سیمون Steven Simon، استاد مطالعات خاورمیانه در دانشگاه واشنگتن و پژوهشگر ارشد در اندیشکده کوئینسی برای دولتمداری پاسخگو است. وی همچنین نویسنده کتابی است با عنوان "توهم بزرگ: ظهور و سقوط بلندپروازی آمریکا در خاورمیانه (2023)

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.