مهرسا پروانه کارگردان نمایش «دگر آپاندیسی» که این شبها در بوتیک هنر ایران به صحنه رفته است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع این نمایش توضیح داد: این نمایش از نمایشنامه «سه شب با مادوکس» اثر نمایشنامهنویس فرانسوی ماتئی ویسنییک اقتباس شده است. موضوع نمایش درباره حضور رازآلود شخصیتی در بین مردم شهر است که تواناییهای عجیب و غریبی دارد و کلیشه زمان و مکان را به هم میزند. تغییرات عمده و عمیقی در نمایشنامه به وجود آوردهام. «سه شب با مادوکس» ۴ شخصیت مرد و یک زن دارد اما این نمایش ۳ شخصیت زن دارد.
وی ادامه داد: درواقع من از تمام نمایشنامه ویسنییک یک شخصیت را انتخاب کردم و تمامی آنچه جز او در نمایش وجود دارد در قالب زندگی این شخص جا دادهام. میتوان گفت تمام شاخ و برگ و تنه نمایشنامه ویسنییک را بریدم و نهایتاً به ریشه رسیدم. آن ریشه واحد در هر ۲ متن حضور دارد و مابقی آنچه میبینید نو و تازه است. در این نمایشنامه صحبت از زنی است به نام سوزی که به گفته زن قصه ویسنییک، از آپاندیس مرده است و «دگرآپاندیسی» داستان زندگی این شخص است. با ورود به دنیای سوزی غمها، دردها و غربت زنانی را میبینیم و میشنویم که هنوز با سوزی تن و روح آسیب دیدهشان را ترمیم میکنند. تلاش من در این نمایش به عنوان کارگردان تلفیق سبکها و فرمهای اجرایی متنوع بود که در این میان نشانهشناسی معناگرا بسیار به کمکم آمد.
کارگردان نمایش «دگر آپاندیسی» درباره چرایی انتخاب نمایشنامه «سه شب با مادوکس» بیان کرد: من به دنبال متنی زنانه بودم و به نظرم بهترین راه برای پیدا کردن یک زیست زنانه جستجو در ذهن مردان است. چیزی که آن را دنبال میکردم تصور زنان از خودشان در نگاه مردان و نهایتاً زن بودن در غیاب مرد بود. وقتی اولین بار متن «سه شب با مادوکس» را خواندم متوجه پتانسیل بی نهایت این متن شدم و طی چندین سال با حذف مردان قصه و دیگر شخصیتها به زنی رسیدم که حضوری نه مستقیم بلکه حضوری از زبان دیگران داشت. بعد از نوشتن متوجه شدم داستانی که ساختهام شباهت بسیار نزدیکی به سرگذشت ایزادورا دانکن مادر رقص مدرن دارد و طراحی حرکت از این جهت در نمایش «دگرآپاندیسی» جایگاه ویژهای پیدا کرد.
پروانه در ارتباط با فرایند تولید اثر گفت: این اثر فراز و نشیب زیادی داشت و دارد. هنوز هم در حالی که در میانه اجراها هستیم مدام متن و اجرا خود را بازتولید میکند. آنچه در انتخاب بازیگر برای من اهمیت داشت درک عمیق از متن و زندگی شخصیت بود. رزومه، لینک و حتی قدرت فوقالعاده بازیگری در انتخاب بازیگر برایم مطرح نبود. من میخواستم بازیگران معمولی را انتخاب کنم که با این متن و اجرا خاصیت اثر را بیرون بکشند. فکر میکنم که فقط با برخوردی غیربازیگرانه میتوانستیم به نقشها برسیم. اجرای این نمایش تلفیقی از طراحی حرکت، نمایش عروسکی و رئالیسم جادویی بود. در میان دیالوگهای معمول زندگی رازی هست که با تکرار آن میتوان آن را دید. تکرار در اجرای «دگرآپاندیسی» همین کار را میکند.
وی با اشاره به چالشهای اقتصادی ساخت اثر در شرایط فعلی گفت: چالش نام سانتیمانتالی برای مشکلاتی بود که از سرگذراندیم. ما تهیه کننده نداریم و مخارج نمایش از جیب زنی تنها که در تایم اداری کار میکند، تأمین میشود. همه چیز ذرهذره مهیا شد و برخی عوامل برای دل خودشان هرشب در اجرا حاضر شدند و پولی نگرفتند. نمایشی را تصور کنید که در شب اجرا طراح صحنه آن به جای ویرایش طرحی که تا شب اجرا آن را نساخته بود، دکور را از سالن خارج میکند تا از این طریق پول باقی ماندهاش را از کارگردان بگیرد. من بدون دکور اجراهایم را شروع کردم و یکی از آلترناتیوهایم را برای اجرا روی صحنه آوردم. در طول مدتی که با این متن زندگی کردم، متوجه شدم که متن میتواند اعلام استقلال کند و خود تعیین کند که چه کسانی را به خود راه بدهد و چه کسانی را حذف کند. در پوستر نمایش من نام چهار بازیگر را میبینید اما حالا که شب هفتم اجرا را پشت سر گذاشتم یکی از بازیگران جوانم تصمیم میگیرد که گروه را نادیده بگیرد و علیرغم تعهدش در اجرا حاضر نشود.
وی در پایان بیان کرد: من به گیشه، فروختن، بازیگر چهره و دیده شدن در شکلی که واقعی نیست اعتقادی ندارم و اجازه میدهم متن و اجرایم دچار چالش بشود و در این زمان کناری میایستم تا ببینم با این دگردیسی چگونه کنار میآید. به جرأت میتوانم بگویم یک اجرای زنده برای بقای خود روی صحنه خواهد جنگید و در این میان هر آنکه روی صحنه و پشت صحنه حضور دارد مخلوقات او هستند. نهایتاً فکر میکنم تئاتر تماماً ساختنی نیست، بلکه حادثشدنی است.
نمایش «دگرآپاندیسی» از ۵ تا ۲۱ مرداد هرشب در سالن ۷ بوتیک هنر ایران به صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده و کارگردان: مهرسا پروانه، بازیگران: نوشین متقی، فرزانه پروین و مهرسا پروانه، بر اساس نمایشنامه «سه شب با مادوکس» اثر ماتئی ویسنییک.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: شخصی مرموز وارد مسافرخانهای متروک میشود و به دنبال دختری از مسافرخانه است تا او را به همراه خود با قطار نیمه شب ببرد. اما داستان چیز دیگری است.
عکسها از پیام احمدیکاشانی است.
ثبت دیدگاه