به گزارش خبرنگار مهر، فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار در پانزدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران تندیس بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را از آن خود کرد و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اصلی و مکمل مرد را نیز به دست آورد. به بهانه برگزیده شدن این فیلم در جشن منتقدان سینما علی رضایی فعال رسانه در یادداشتی به جنبه های مختلف این اثر سینمایی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«حفظ بقا در گذرگاه حرمت و اخلاق
شب، جادهای خاکستری، چراغهای لرزان یک خودرو فرسوده و هفت انسانی که هیچکدام نمیدانند صبح را چگونه خواهند دید. فیلم «علت مرگ: نامعلوم» از همان نخستین نما، تماشاگر را به سفری دعوت میکند که پایانش نه در مقصد جاده، که در اعماق روح آدمی و تلاشی فزاینده برای حفظ بقاست. علی زرنگار در نخستین فیلم بلندش نشان میدهد که روایت ساده، اگر درست هدایت شود، میتواند هم جذاب باشد و هم پرسشبرانگیز. او تعلیق را نه با حادثههای پرهیجان، بلکه با کشف تدریجی اضطراب مسافران در مواجهه با اتفاقی غیرمنتظره و مرز بین اخلاق و بیاخلاقی، قضاوت و رعایت حرمت و کرامت انسانی میسازد.
مرگی بیعلت، جامعهای بیپاسخ
مرگ در فیلم زرنگار نه با صدای شلیک تیر میآید، نه با تصادف و خون بلکه ناگهانی و بیهیچ نشانهای از راه میرسد درست مثل حقیقتهایی که هر روز بیصدا در اطرافمان میمیرند. بیپاسخماندن تماسهای اورژانس، درنگهای بیحاصل و هراس جمعی مسافران، استعارهای از جامعهای است که حتی در برابر خاموشی یک انسان هم شانه بالا میاندازد. این مضمون اجتماعی در دل فیلمنامه بهخوبی نشسته است. نقطه قوت کارگردانی این است که شعار نمیدهد و به تماشاگر فرصت میدهد از دل موقعیت به معنا برسد. نقطه ضعف داستان اما شخصیتهایی هستند که گاه بیشتر به تیپهای اجتماعی نزدیک میشوند تا کاراکترهایی با عمق روانی.
جاده به مثابه استعارهای از مسیر زندگی
جاده در این فیلم بیش از یک مسیر خاکی است؛ استعارهای از زندگی مشترک ما و راهی است که در مسیر زندگی طی میکنیم. جادهای که بر آن حرکت میکنیم، گاهی در تاریکی، گاهی در سکوت و هر دم ممکن است یکی از ما بیفتد بیآنکه کسی علت را بداند. فیلم با هوشمندی، این جاده را به آینهای بدل میکند که بیرحمانه بیاعتنایی ما به مرگ و زندگی را بازتاب میدهد. از منظر فنی، انسجام روایت جادهای و محدود ماندن به یک موقعیت بسته، جسارت فیلمساز را نشان میدهد. این محدودیت جغرافیایی، اگرچه به ایجاد تعلیق کمک کرده اما در بخشهایی نیز باعث تکرار گفتگوها و کندی ضرباهنگ شده است.
قابهای سرد، بازیهای خاموش
فیلمبرداری داود ملکحسینی، با نورپردازی اندک و سایههای سنگین در نماهای شب جهان بستهای میسازد که انگار هیچ راه گریزی از آن نیست. شخصیتها در میان این قابها نهتنها بهدنبال پاسخی برای مرگ، که بهدنبال معنایی برای بودن خودشان هستند. بازی بانیپال شومون و علیرضا ثانیفر همچون زمزمهای در تاریکی است؛ کمصدا، اما ماندگار. از نظر تکنیکی، استفاده از نور محدود در محیط ماشین و نور طبیعی در موقعیت های بیرونی، قابهای بسته و حتی لانگ شاتهای بهجا، انتخابی حسابشده است که هم حس خفقان را تقویت میکند و هم از منظر زیباییشناسی چشمگیر است تا جایی که جایزه بهترین فیلمبرداری جشنواره شانگهای را برای فیلم به همراه آورد. بازیها نیز با وجود سکوتهای طولانی، بهخوبی کنترل شده و از اغراق دور ماندهاند. انتخاب موسیقی مینیمالیستی عیسی حبیبزاده و بهرهگیری هوشمندانه از سکوت، باعث شده فضای معماگونه فیلم پررنگتر شود.
زنگ خطری برای امروز
«علت مرگ: نامعلوم» بیش از آنکه فیلمی درباره مرگ باشد، روایتی از فراموشی زندگی است. فراموشی همدلی، فراموشی مسئولیت. زرنگار با نخستین اثر بلندش نشان میدهد که گاهی لازم نیست شعار داد؛ کافیست چراغی در جادهای تاریک روشن کرد تا ببینیم کجا ایستادهایم و چه بر سرمان آمده است. در مجموع، فیلم هم از نظر تصویری و هم صوتی با موضوعش همافزاست و همین هماهنگی است که اثر را ماندگار میکند.
ثبت دیدگاه