به گزارش خبرنگار مهر، جایگاه زنان در دورههای مختلف تاریخ به عوامل گوناگونی ارتباط داشت که همین امر نقش و اثرگذاری آنان را متفاوت میکند. وضعیت اجتماعی، فضای باز برای حضور زنان در عرصههای مدیریتی و انگارههای جنسیتی، تابوها و عرف زمانه، وضعیت زنان را در هر دوره متفاوت از دورههای قبلی میکند. این نکته قابل توجه است که در هر دورهای که حاکمیتها و فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه اجازه حضور زنان و نقش آفرینی آنان را دادهاند، زنان توانستهاند نقش ماندگاری از خود بر جای بگذارند.
در دورههای مختلف تاریخ ایران زمین نیز با وجود فضای فرهنگی و اجتماعی نسبتاً بسته ایران -که منظور جغرافیای بزرگ تمدنی ایران است-هر جا زنان توانستند کلیشههای جنسیتی را بشکنند و نقشی فراتر از اغلب زنان جامعه خویش داشته باشند نامهای ماندگاری در تاریخ به جای گذاشتند. زنانی که با قدرت علم و اندیشه، و با توانمندیهای ذاتی در سایه تحصیل و علم آموزی همپای مردان آثار شگرفی پدید آوردند که در قالب فرهنگ و هنر و معماری و غیره… تبلور یافت.
امپراتوری تیموری به مدت ۱۳۶ سال در سده هفتم و هشتم هجری شمسی بر بخش بزرگی از آسیای میانه، خراسان و ایران و بخشهایی از امپراتوری عثمانی و هندوستان حکومت داشت. امیر تیموری بنیانگذار این دودمان توانست امپراتوری پهناوری را پایه گذاری کند و با علاقهای که به فرهنگ و هنر داشت به تأسیس رصدخانهها، مساجد، کتابخانه ها و بناهای بزرگ فرهنگی و علمی پرداخت.
در مقالهای که اتوبایوا روزا قهرمان قیزی با عنوان «زنان و حمایت دینی در امپراتوری تیموری» نوشته است به موضوع وضعیت حضور اجتماعی فرهنگی زنان در این دوران اشاره داشته. این مقاله به بررسی نقش زنان طبقه حاکم در حمایت از نهادهای دینی در دوره تیموریان (سده پانزدهم میلادی) میپردازد؛ دورانی که در آن هرات بهعنوان پایتخت فرهنگی و سیاسی، شاهد شکوفایی معماری مذهبی، آموزش اسلامی و عرفان بود. برخلاف روایتهای سنتی که حامیان نهادهای دینی را بیشتر در میان مردان میجویند، این مقاله نشان میدهد که زنان درباری تیموری، با استفاده از منابع مالی شخصی، نقش فعالی در شکلدادن به چشمانداز مذهبی خراسان و سرزمینهای پیرامونی ایفا کردهاند.
همسر شاهرخ تیموری، برجستهترین چهره زن دوران تیموری
برجستهترین چهره این میدان، گوهرشاد آغا، معروف به گوهرشاد بیگم همسر شاهرخ تیموری، است. گوهرشاد بیگم همسر سلطان شاهرخ تیموری بود که پس از پدرش امیر تیمور به مدت ۴۳ سال بر مناطق وسیعی از ایران حکمرانی کرد و توسط او پایتخت تیموریان از سمرقند به هرات منتقل شد.
با توجه ویژهای که گوهرشاد به فرهنگ و ادب داشت زبان فارسی و فرهنگ ایرانی عنصر اصلی دربار تیموریان شد. با حمایتهای بی دریغی که نسبت به هنر داشت هنرمندان، معماران، فیلسوفان و شاعرانی را از سرتاسر کشور به دربار خود فراخواند. آثار معماری همچون مسجد گوهرشاد در نزدیکی حرم امام رضا در نتیجه علاقه او به فرهنگ ایرانی و توجه خاص وی به دین اسلام بنا شد. در دوره حضور او آثار مهم معماری، مینیاتور، کتب خطی و آثار خوشنویسی پدید آمد.
همچنین در این مقاله اشاره شده است که گوهرشاد بیگم نهتنها بهمدت یک دهه عملاً زمامدار امپراتوری بود، بلکه با ساخت دو مسجد جمعه در هرات و مشهد، سنت دیرینهای را شکست که ساخت مسجد را تنها در صلاحیت سلطان مرد میدانست. مسجدهای او، فراتر از عبادتگاههای معمولی، به مراکزی چندمنظوره در پیوند دین، سیاست و فرهنگ تبدیل شدند و نهادهایی مؤثر در قدرت سیاسی و مشروعیت دینی به شمار آمدند. نقش زنان تیموری تنها به مسجد سازی محدود نبود. آنان همچنین از ساخت خانقاهها و مدارس دینی (مدارس علوم اسلامی) حمایت کردند. حمایت از خانقاهها، بهویژه در اوج گسترش تصوف در منطقه، به تحکیم قدرت اجتماعی و مشروعیت سیاسی صوفیان منجر شد. این بناها به محل تجمع و آموزش، تعامل اجتماعی و حتی شکلگیری ائتلافهای سیاسی تبدیل شدند. نمونههایی چون تومان آقا، خانزاده بیگم و ملیکت آقا، از زنان بانفوذی هستند که با ساخت خانقاه در شهرهایی چون سمرقند و هرات، نقش مهمی در توسعه نهادهای صوفیانه داشتند. در حوزه آموزش، زنان تیموری بهویژه گوهرشاد، مدارس دینی تأسیس کردند که در آنها به آموزش متون اسلامی، فقه، تفسیر و حدیث پرداخته میشد. این مدارس، مانند مدرسه گوهرشاد در هرات، نهتنها محل آموزش بودند بلکه عملکردی چندمنظوره داشتند: از جمله محل تدفین خاندان سلطنتی، گردهماییهای ادبی و اجرای آئینهای مذهبی. وجود نقاشیهایی که دختران را در کلاسهای آموزش در کنار پسران نشان میدهند، گواهی دیگر بر مشارکت آموزشی زنان است.
سنتهای ترکی مغولی و حقوق اسلامی ۲ منبع قدرت زنان تیموری
نویسنده نشان میدهد که قدرت زنان تیموری ریشه در دو منبع داشت نخست، سنتهای ترکمغولی که از برابری نسبی جنسیتی حمایت میکردند، بهویژه در زمینه خویشاوندسالاری و مشروعیت سیاسی از طریق ازدواج (چنانکه تیمور مشروعیت خود را با ازدواج با شاهزاده چنگیزی، سارایملکخانم، بهدست آورد)؛ دوم، حقوق اسلامی، بهویژه ارث و استقلال مالی زنان که امکان تملک و خرجکردن دارایی را برای آنان فراهم میکرد. در این میان، ساخت آرامگاهها نیز نقش مهمی در بازنمایی قدرت و دینداری زنان داشت. بسیاری از زنان تیموری، مانند شیرینبیگ آقا و قُتلغترکان آقا، در مجموعه مشهور شاهزنده در سمرقند دفن شدند. این بناها، که با تزئینات کاشیکاری و معماری مجلل شناخته میشوند، نهتنها محل دفن، بلکه مکانهای زیارتی، فرهنگی و سیاسی نیز بودند. انتخاب مضامین حکاکیشده بر این آرامگاهها گاه با اشاراتی غیر سنتی و حتی فلسفی نشان از سطح بالای سواد و فردیت در میان برخی از این زنان دارد. همچنین نویسنده تأکید میکند که حمایت مذهبی زنان تیموری تنها در حوزه شخصی باقی نماند، بلکه نقشی دیپلماتیک و توازنبخش نیز داشت. زنان با حمایت همزمان از نهادهای اهل سنت و تشیع، به ایجاد ثبات درباری و کاهش تنشهای مذهبی کمک کردند. برای نمونه، نزدیکی مسجد گوهرشاد در مشهد به حرم امام رضا، در کنار استخدام عالمان سنی در آن، نشان از تلاشی آگاهانه برای ایجاد توازن قدرت دینی دارد.
در نتیجه، با تحلیل اسناد فارسی، متون تاریخی، و شواهد معماری، تصویری پیچیده و پویاتر از نقش زنان در دوره تیموری ارائه میدهد. برخلاف تصور کلیشهای از زنان بهعنوان بازیگران منفعل در جوامع اسلامی قرون میانه، زنان تیموری نهتنها عاملان کنشگر در عرصه دینی بودند، بلکه بخشی از راهبرد فرهنگی و سیاسی حکومت نیز بهشمار میآمدند. اگرچه زنان بیشتر به ساخت بناهای مذهبی محدود بودند (در قیاس با مردان که بناهای دینی و سکولار هر دو را حمایت میکردند)، همین محدودیت ظاهری به آنها فرصت داد تا خود را در قلب زندگی دینی و فرهنگی جامعه جا دهند. این مطالعه در نهایت نشان میدهد که تاریخ اسلام در آسیای میانه، همچون دیگر نقاط جهان اسلام، پر از تنوع و پیچیدگی در روابط جنسیتی و دینی بوده است. نقش زنان تیموری، در همنشینی سنت ترکمغولی، فقه اسلامی و سیاست دینی، نمونهای برجسته از این چندلایگی است که شایسته بازخوانی و تحلیل بیشتر در تاریخنگاری معاصر است.
ثبت دیدگاه