اکونومیست در 16 می 2024 نوشت: شرایط غزه، نمی تواند بدتر و خطرناکتر از این بشود. حامیان یورش اسراییل به رفح که اوایل ماه می آغاز شد، آن را یک عملیات ضروری برای نابودی آخرین گردان حماس می بینند اما مخالفان نگرانند که این کار می تواند گفتگوهای ادامه دار برای مبادله زندانیان و احتمالا آزادی گروگانهای حماس را ناکار سازد. بیشتر جهان از یک فاجعه بشری در هراس است که در آن هزاران فلسطینی کشته و یک میلیون دیگر هم آواره شوند.
درباره کارزار نظامی اسراییل در زیتون در شمال غزه که چند روزی پس از هجوم به رفح انجام شد، تا به این اندازه نگرانی وجود نداشت. در عوض نوعی احساس دژاوو déjà vu پدید آمد به این معنی که ارتش اسراییل، اواخر سال گذشته میلادی و در آغاز جنگ غزه هم، در آنجا جنگید و پس از آن هم دوباره برای یک نبرد دو هفته ای در فوریه به آنجا برگشت. اکنون برای سومین بار است که در این نقطه درگیر می شود که چه بسا بار آخر هم نباشد.
این دو کارزار، نکات زیادی را درباره تلاش جنگی بلاتکلیف اسراییل آشکار می کند. هرچند ارتش اسراییل در رفح اهدافی واقعی دارد، اما اینکه می گویند رفح آخرین جای پای حماس است، با بزرگنمایی همراه است: چه بسا که رزمندگان این گروه پراکنده شوند. حماس تلاش می کند که کنترل خود را بر دیگر بخش های غزه، دوباره بدست آورد- و هشت ماه پس از آغاز این جنگ، اسراییل هیچ برنامه ای ندارد که چگونه از این کار جلوگیری کند. رویگردانی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، از گفتگو درباره تدابیر پساجنگی، موجب شکاف با جو بایدن و نیز اختلاف فزاینده با ژنرال های خودش شده است.
اسراییل، یورش خود به رفح را در ششم می آغاز کرد، هنگامی که برگه هایی را بر روی شهر فروریخت و از ساکنان خواست تا نواحی اطراف شهر را تخلیه کنند. ارتش اسراییل به کندی جلو رفت، ابتدا گذرگاه میان مصر و غزه و چندین کیلومتر از زمین های حاشیه مرز را به کنترل خود در آورد. در چهاردهم می گزارش هایی از حضور تانک های اسراییلی در محلات مسکونی شرق رفح منتشر شد اما آنها هنوز با مرکز شهر اندکی فاصله داشتند.
مرز رفح، از ارزش راهبردی برخوردار است. دهه ها بود که حماس در این منطقه تونل هایی حفر می کرد که از آنها برای قاچاق جنگ افزار، تجهیزات ساختمانی و دیگر کالاها به غزه استفاده می شد. قطع خطوط تدارکاتی این گروه، اهمیت دارد، هرچند ریسک یک بحران با مصر همسایه را با خود می آورد که از اینکه اسراییل بدون هشدار قبلی گذرگاه رفح را به کنترل خود در آورد، خشمگین است.
با این حال، برای بسیاری از سیاستمداران اسراییلی، تمرکز واقعی یورش به رفح، بر خود حماس است. ارتش اسراییل ادعا می کند که 19 گردان از 24 گردان حماس را "منهدم" کرده (مفهوم این اصطلاح هم تعبیرپذیر است) و هنوز چهار گردان دست نخورده باقی مانده است. این گردان ها برای برخی از مقام های اسراییلی، از یک مفهوم نمادین برخوردار شده اند: نتانیاهو ماههاست که درباره آنها حرف می زند.
با اینحال، با ادامه یورش اسراییل، مقام های دفاعی بر این باورند که حماس، پیش از آن بخشی از نیروهایش را به جاهای دیگر منتقل کرده و تنها شماری از آنها را در رفح باقی گذاشته تا علیه ارتش اسراییل دست به عملیات ایذایی بزنند بی آنکه رویارویی مهمی در کار باشد: همچون بیشتر جنبش های چریکی، حماس هم می خواهد که از یک درگیری رو در رو با دشمنی که بهتر مسلح است، پرهیز کند. در عوض، در دیگر جاها به اسراییل حمله می کند. در روزهای اخیر، حماس به کریدور نتزاریم Netzarim حمله کرده است، زنجیره ای از پاسگاهها که در عرض غزه مستقرند؛ همچنین به کرم شالوم Kerem Shalom که مهمترین گذرگاه تجاری میان اسراییل و غزه است حمله کرده و راکت هایی را هم به سدروت و اشکلون در جنوب اسراییل شلیک کرده است. این گروه همچنین تلاش می کند تا رزمندگانش را به شمال غزه بازگرداند- همان دُوژا وو در زیتون و جبالیا- منطقه دیگری که نیروهای اسراییلی این ماه و پس از یک غیبت طولانی به آن بازگشتند.
کسانی که به تازگی به المساوی رسیده اند از وضعیت غیرانسانی آنجا سخن میگویند، با چادرهایی که در تپه های شنی انباشته شده اند، با دسترسی اندکی به آب و خوراکی و بدون هیچ امکاناتی برای دفع فاضلاب
راهبردگران، اغلب از یک رویکرد "پاکسازی، استقرار- برساختن" برای مقابله با شورش سخن می گویند: یک منطقه را از شورشیان پاکسازی کنید، دستاوردها را مستحکم کنید و یک جایگزین در آن بر پاسازید. اسراییل تنها گام نخست را انجام می دهد. جدای از کریدور نتزاریم، تقریبا هیچ نیروی اسراییلی در دو ماه گذشته در غزه نبود و خلائی برجای ماند که حماس ناگزیر برای پرکردن آن به تکاپو افتاد.
چند روز پیش، آقای بایدن انتقال 3 هزار و پانصد بمب هدایت شونده را که قرار بود به اسراییل تحویل شود، به تاخیر انداخت. وی در هشتم می در مصاحبه ای تهدید کرد که جلوتر هم خواهد رفت و گفت که اگر اسراییل به یورش خود در رفح ادامه دهد، ارسال بمب و گلوله های توپخانه را قطع خواهد کرد. حرفهای بایدن چندان هم شسته رفته نبود و شاید با بزرگنمایی همراه باشد: یک هفته پس از آن دولتش به کنگره اطلاع داد که با ارسال یک میلیارد دلار کمک نظامی به اسراییل از جمله گلوله های تانک و خمپاره ادامه می دهد. با اینهمه، سخنان بایدن به موجی از مخالفت در واشنگتن دامن زد؛ جمهوریخواهان و برخی از دمکرات ها وی را متهم کردند که دستان اسراییل را در رفح می بندد.
البته بایدن هیچگاه از اسراییل نخواسته که به رفح حمله نکند بلکه تنها خواهان آن شده که برنامه ای برای تخلیه غیرنظامیان به مناطقی داشته باشد که از کمک های بشردوستانه کافی برخوردار باشند. این تخلیه اکنون در حال انجام است: حدود ششصدهزار فلسطینی این ماه از رفح گریخته اند. این کار چندان آسان نبوده است. برخی از فلسطینی ها به المساوی رفته اند، باریکه ای ساحلی که اسراییل آن را بعنوان یک "منطقه بشردوستانه" معرفی کرده است.دیگرانی هم به شهرهایی در نقاط شمالی تر همچون خان یونس و دیرالبلا باز گشته اند که پیش از این ماهها صحنه جنگ بوده اند.
کسانی که به تازگی به المساوی رسیده اند از وضعیت غیرانسانی آنجا سخن میگویند، با چادرهایی که در تپه های شنی انباشته شده اند، با دسترسی اندکی به آب و خوراکی و بدون هیچ امکاناتی برای دفع فاضلاب. پس از آنکه اوایل همین ماه، اسراییل گذرگاه رفح را به اشغال خود در آورد، مصر هم از ارسال کمک ها جلوگیری کرد. گذرگاه کرم شالوم هم بارها به خاطر حملات راکتی حماس بسته شده است. از ششم می، تنها شش کامیون کمک وارد جنوب غزه شده است. کارگران امداد می گویند که کمک ها در سراسر جنوب غزه ته کشیده است، جایی که صدها هزار نفر در حال جابجایی هستند. چنین وضعیتی، هرگز آن تخیله سازمان یافته ای نیست که آقای بایدن خواهانش شده بود.
این نخستین باری نیست که نتانیاهو، درخواست های بایدن را نادیده می گیرد. وی به رغم خواهش و تمنای مقام های آمریکایی از گفتگو درباره "روزِ بعد" در غزه هم شانه زده است. آمریکایی ها هم طرح خودشان را جلو برده اند، که گام نخست آن تعهد اسراییل به بازگشت دولت خودگردان فلسطینی به غزه است. آنها امیدوارند که به یک توافق سه جانبه دست یابند که در آن، عربستان سعودی پیوندهایش با اسراییل را عادی می کند، کاری که راه را برای حمایت عرب ها از بازسازی غزه و نیز یک فرایند صلح میان اسراییل و فلسطینی ها باز می کند.
همه این حرفها، به زبان آسان است: برای نمونه تصورش هم دشوار است که دولت خودگردان ضعیف و فاسد فلسطینی بتواند حاکمیت موثری بر غزه داشته باشد. با اینحال، این طرح، بهتر از رویکرد اسراییل است که هیچ طرحی ندارد. آقای نتانیاهو بازگشت دولت خودگردان به غزه را رد کرده و ماههاست که آن را با حماس برابر می داند. متحدان راست افراطی اش در کابینه هم می خواهند که شهرک های یهودی نشین را که در سال 2005 در غزه تخلیه شدند، دوباره سر پا کنند. در حالی که نخست وزیر خودش با این هدف همراه نیست اما نمی خواهد که با چشم انداز یک حاکمیت فلسطینی در غزه، تندروها را تحریک کند. در عوض اجازه داده که این منطقه به آنارشی بیفتد.
ژنرال های اسراییلی هم ماههاست که بطور خصوصی از این رویکرد ابراز ناخرسندی می کنند. همچنین یوآو گالانت، وزیر دفاع هم هشدار داده که اسراییل ممکن است به سمت یک حاکمیت نظامی طولانی در غزه حرکت کند. مقام های آمریکایی هم با این پیش بینی موافقند. آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا به سی بی اس گفت "آنها با یک شورش پایدار دست به گریبان خواهند شد" و هشدار داد که این ریسک وجود دارد که حماس، خلاء موجود را پر کند.
این بگومگوها ادامه خواهد یافت. ارتش اسراییل در ماه اکتبر در حالی دست به تهاجم زد که به خوبی می دانست نتانیاهو از گفتگو درباره دیپلماسی پساجنگ رویگردان خواهد بود.آمریکا از آن یورش حمایت کرد. آنها اکنون با تاخیر چیزی را در می یابند که از ماهها پیش هم روشن بود: اینکه بدون یک طرح برای تامین امنیت و حکومت بر غزه، اسراییل درگیر جنگی خواهد شد که پایان ندارد.
ثبت دیدگاه