به گزارش خبرنگار مهر، امروز سالگرد صدور فرمان مشروطیت است. انقلاب مشروطیت، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است که منجر به تغییر ساختار سیاسی از استبداد مطلق به حکومت مشروطه شد. این حرکت عظیم که ریشههای عمیقی در نارضایتی عمومی از ظلم و ستم حکام قاجار و همچنین تفکرات اسلامی و عدالتخواهانه داشت، با رهبری و حمایت گسترده علما و مردم به ثمر نشست.
در دوران قاجار، حکومت به طور کامل در دست شاه بود و اراده او بر همه امور جامعه حاکم بود. این استبداد نه تنها در پایتخت، بلکه در استانها و ولایات نیز توسط حکام، شاهزادهها و درباریان بدون توجه به نیازها و حقوق مردم اعمال میشد. حتی دخالت علما نیز در بسیاری از موارد نتوانست جلوی ظلم و ستم را بگیرد. به ویژه پس از قتل ناصرالدین شاه، هرج و مرج و بیعدالتی افزایش یافت. این وضعیت باعث شد که مردم به دنبال “عدالتخانه” باشند؛ محلی برای احقاق حقوق و بازگرداندن عدالت به جامعه.
حرکتهای ظالمانه حاکم تهران نسبت به تجار و مردم، به اوج خود رسید و منجر به تحصنی بزرگ در قم شد. در این تحصن که در زمان مظفرالدین شاه رخ داد، مردم به صراحت خواهان تشکیل عدالتخانه شدند. مقاومت درباریان و در مقابل، ایستادگی علما، ضرورت وجود عدالتخانه را بیش از پیش نمایان کرد. همین امر به تدریج به شکلگیری “مجلس شورای ملی” انجامید، جایی که مردم، بزرگان و علما بتوانند در آنجا به مشورت و تصمیمگیری بپردازند.
برخلاف برخی باورها که منشأ مشروطه و مجلس شورای ملی را از کشورهایی مانند انگلستان یا امپراتوری عثمانی میدانند، در ایران، این مفاهیم ریشههای عمیقی در تفکرات اسلامی داشتند. علما، مفهوم عدالتخانه را از آموزههای اسلام و قرآن استخراج کردند و مجلس شورای ملی نیز بر اساس احادیث و آموزههای اسلامی در زمینه شورا و مشورت شکل گرفت.
مراجع بزرگ نجف، به ویژه آیات آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی، نقش کلیدی در تبیین و ترویج مشروطه داشتند. میرزا محمدحسین غروی نائینی نیز با نگارش رساله تنبیه الأمة و تنزیه الملة به این حرکت فکری عمق بیشتری بخشید که آیت الله آخوند خراسانی و میرزا عبدالله نیز مقدمهای بر آن افزودند. این اقدامات نشاندهنده رهبری و راهبری علمای شیعه در صف اول این نهضت بود.
همزمان با حرکت علما، جریانی مرموز و وابسته به فراماسونری و سیاستهای انگلستان، با حضور افرادی نظیر فروغی و حسن تقی زاده، سعی در انحراف مسیر مشروطه داشت. این جریان، با جوسازی، اتهامزنی و انتشار شایعات، اختلافاتی را بین علما و مردم ایجاد کرد. در همین ایام، شیخ فضل الله نوری و آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی صاحب عروه با طرح مشروطه مشروعه، بر لزوم انطباق قوانین با مبانی اسلامی تأکید کردند.
در مجلس اول، بخش عمدهای از گردانندگان، همین فراماسونرها بودند که قصد داشتند قوانین غربی را اعمال کنند. در مقابل این رویکرد، آیت الله بهبهانی ایستادگی کرد و به همین دلیل توسط باند تقی زاده و دموکراتها ترور شد. این اتفاقات نشان داد که چگونه جریانهای وابسته به استعمار، با کار تشکیلاتی و ترور شخصیت، سعی در منحرف کردن اهداف اصلی مشروطه داشتند.
تفاوت دیدگاه علما درباره مشروطیت
علما در اهداف بنیادین مشروطه اختلافی نداشتند و همگی بر اساس اسلام عمل میکردند. همانطور که شیخ فضل الله نوری بیان میکند، اختلاف او با مراجع ثلاث نبود، بلکه با سوسیالیستها و فرنگیمآبان بود. با این حال، دو دیدگاه اصلی در میان روحانیون شکل گرفت: یک دیدگاه که توسط شیخ فضلالله نوری، ملاّ محمد رستم آبادی و عدهای دیگر مطرح شد، بر این باور بود که قوانین باید به طور کامل بر اساس قوانین اسلامی باشد. تحصن شیخ فضلالله نوری در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (س) و تأیید علمای دیگری مانند آیت الله میرزا علی اکبر مجتهد اردبیلی، میرزا حسن مجتهد تبریزی و آیت الله سید محمد کاظم یزدی در نجف، نشاندهنده اهمیت این دیدگاه بود.
گروهی از روحانیون مانند آخوند خراسانی، میرزا عبدالله مازندرانی و میرزا محمد حسین غروی نائینی در نجف و سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی در تهران، معتقد بودند که با حضور علما در مجلس، میتوان جلوی نفوذ عوامل اجنبی را گرفت و تا زمانی که قوانین تعارض بنیادین با اسلام نداشته باشند، کفایت میکند. آیت الله نائینی در کتاب خود، خطر اصلی را «شجره خبیثه استبداد» میدانست. با این حال، این دسته از علما ممکن است دست مرموز عوامل استعمار و فراماسونها را به خوبی ندیده بودند.
جریان فراماسونری و وابسته به انگلیس، از این شکاف و شقاق بهره برد و با برنامهریزی قبلی، شخصیت شیخ فضل الله نوری را اعدام کرد. این اختلاف در نهایت به سود جریان انگلیسی تمام شد. معیارهای انقلاب مشروطه از ابتدا بر اساس اسلام و با هدف از بین بردن بنیان استبداد و استعمار در جامعه و تشکیل حکومتی متکی به دین و مبانی قرآن بود. مطالبات اصلی مردم در مشروطه، حاکمیت قانون، رفع ظلم و تساوی حقوق در محاکم بود که همگی با ادله و براهین قرآنی و نهجالبلاغه اثبات میشدند.
انقلاب مشروطیت حرکتی اصیل و اسلامی بود که با رهبری علما و حمایت مردم شکل گرفت تا بنیانهای استبداد را از بین ببرد و حکومتی بر پایه عدالت اسلامی بنا نهد. با این حال، نفوذ جریانهای فراماسونری و عوامل وابسته به استعمار، تلاشهایی برای انحراف این نهضت صورت داد که منجر به چالشها و مشکلاتی در مسیر آن شد. تاریخ نشان داده است که هر حرکتی که مشروعیت مذهبی داشته باشد، مورد حمایت مردم قرار گرفته و در مقابل، حرکتهای بدون مشروعیت، از حمایت مردمی محروم ماندهاند. آثار و مکتوبات علمای شیعه، گواه بر نقش محوری آنان در رهبری و راهبری این انقلاب بزرگ است.
مهمترین دستاورد انقلاب مشروطه، برقراری نظام مشروطه و محدود شدن قدرت پادشاه بود. این امر به تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی منجر شد که گامی مهم در جهت استقرار حاکمیت قانون و مشارکت مردم در حکومت بود.انقلاب مشروطه باعث شکلگیری احزاب و انجمنهای سیاسی، گسترش مطبوعات و روزنامهنگاری و افزایش آگاهی سیاسی مردم شد. این تحولات به توسعه سیاسی و مشارکت بیشتر مردم در اداره کشور کمک کرد.
این انقلاب موجی از تحولات فرهنگی را در ایران به همراه داشت. ظهور ادبیات مشروطه، گسترش آموزش و پرورش و آشنایی بیشتر با دستاوردهای غرب، از جمله این تحولات بودند. این امر به توسعه فرهنگی و افزایش سطح دانش و آگاهی عمومی کمک کرد. اگرچه انقلاب مشروطه در ابتدا تأثیر مثبتی بر اقتصاد نداشت، اما به تدریج زمینهساز اصلاحات اقتصادی و تلاش برای توسعه صنعتی و تجاری شد. ایجاد بانکها و شرکتهای تجاری، از جمله اقدامات در این راستا بود.
ثبت دیدگاه