یکشنبه, ۱۹ مرداد , ۱۴۰۴ Sunday, 10 August , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 46379 تعداد نوشته های امروز : 52 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 7×

اخبار روز:

تأکید بر ضرورت فرهنگ‌سازی و مشارکت مردمی در حفاظت از محیط زیست تقدیر از افسران جنگ نرم در شاهرود؛ آغاز رزمایش بزرگ محرومیت‌زدایی امنیت در تمام مناطق شهرستان شاهرود برقرار است تشییع باشکوه شهید مدافع امنیت «مجید کاظم پور» در آستانه اشرفیه راهیابی معلم گناوه‌ای به مرحله کشوری جشنواره اصلاح روش‌ آموزشی تدریس وضعیت تردد در مرز خسروی؛ شامگاه شنبه ۱۸ مرداد گزارش خبرنگار مهر از وضعیت شلمچه عراق نظر موکب دار عراقی در مورد مردم ایران سرمایه اصلی ایران در برابر دشمنان، ایمان و حضور مردم در صحنه است تلاش برای رفع قطعی آب در گیلاوند؛ تانکر تامین آب مستقر شد وضعیت تردد شبانه در چذابه رسانه‌ها نقش اساسی در تقویت هویت اسلامی و ملی دارند مرز خسروی امسال متحول شده و آماده‌ترین مسیر خدمت به زائران اربعین است رکوردشکنی سختی استخراج بیت‌کوین در سال ۲۰۲۵ امارات به دنبال ساخت امپراتوری رمزارز تردد یک میلیون و ۸۱۳ هزار نفر از مرز مهران از اول ماه صفر تاکنون

واکنش به تحلیل هگلی «عبدالرضا داوری» درباره بازگشت لاریجانی
  • 19 مرداد 1404 ساعت: ۳:۳۰
  • شناسه : 115011
    بازدید 6
    1

    مکرمه آقایی در یادداشتی انتقادی به عبدالرضا داوری، تحلیل او از بازگشت علی لاریجانی بر اساس دیالکتیک هگلی را نقد و تأکید کرد که این تحلیل بیشتر بازی واژگان است تا فهم واقعی تحولات سیاسی.

    ارسال توسط :
    پ
    پ

    به گزارش خبرگزاری مهر، مکرمه آقایی، دانش‌آموخته فلسفه اسلامی در واکنش به یادداشت اخیر عبدالرضا داوری فعال سیاسی در یکی از رسانه‌ها واکنش نشان و نوشت:

    «جناب آقای داوری باسلام،

    امروز که تحلیل شما را درباره بازگشت دکتر لاریجانی بر اساس «دیالکتیک هگلی» در سایت عصرایران خواندم، گویی در جنگلی از اصطلاحات فلسفی گم شدم. تحلیل روی کار آمدن دکتر لاریجانی بر سر قدرت آن‌هم به قول شما در «چارچوب دیالکتیک هگلی و مفهوم کلیدی Aufhebung (آوفهبونگ)» به قول نقی معمولی: مگه داریم؟ مگه میشه!!!

    خود فیلسوفان غربی، فلسفه هگل را سخت‌ترین فلسفه غرب و خوانش و فهم آن‌را کاری مردافکن می‌دانند آن‌وقت جناب‌عالی که ظاهراً تحصیلات‌تان مهندسی است، براساس دیالکتیک هگلی روی کار آمدن لاریجانی را تحلیل می‌کنید؟! بزرگی گفته: «نوشتن، چیزی شبیه جان کندن است.» اما قدرت نوشتن شما آن هم در رشته‌های مختلف علوم انسانی چیزی شبیه معجزه است.

    بگذارید صادقانه بگویم:

    وقتی مطلبتان را خواندم، اول فکر کردم دارم «نظریه نسبیت» اینشتین را می‌خوانم، نه تحلیل سیاسی! بعد یادم آمد که هگل هم برای خودش یک اینشتین فلسفه است! اما یک تفاوت اساسی وجود دارد؛ اینشتین لااقل معادلاتش را با آزمایش ثابت کرد، شما تحلیل‌تان را با چه چیزی می‌خواهید ثابت کنید؟

    اگر بازگشت دکتر لاریجانی را مصداق «آوفهبونگ» هگلی می‌دانید، آن‌وقت به سه پرسش بنیادین از نگاه هگل هم باید پاسخ دهید:

    ۱. «نفی» را نامشخص گذاشته‌اید. با آمدن دکتر لاریجانی، هیچ توضیحی درباره نحوه نفی یا کنار گذاشتن سیاست‌های ناکارآمد (مانند تحریم‌های فلج‌کننده یا مدیریت اقتصادی شکست‌خورده) نداده‌اید.

    ۲. به «حفظ» اشاره نکرده‌اید کدام دستاوردهای نظام در این بازگشت حفظ خواهندشد؟

    ۳. نحوه «ارتقا» نگفته‌اید چه تغییر ملموسی در ساختار حکمرانی ایجاد خواهد شد یابحران‌هایی مانند تورم بالای ۴۰ درصد چگونه رفع خواهد شد یا اعتماد عمومی کاهش یافته تقویت خواهد شد.

    آقای لاریجانی در چهار دهه اخیر همواره در پست‌های مهم قدرت بوده‌اند (از سپاه تا وزارت ارشاد، از صداوسیما تا مجلس و مشاورت رهبری). آیا بازگشت یک چهره همیشه حاضر، مصداق «تحول دیالکتیکی هگلی» است؟ در دوره قبلی شورای امنیت، اختلافات دکتر لاریجانی با احمدی‌نژاد به بن‌بست انجامید بدون ایجاد «سنتز» جدید، شما که از جزئیات همه آنها باخبرید، از دلایل آن شکست بگویید، مقصران حقیقی این شکست چه کسانی بودند؟ چه تضمینی وجود دارد که دوباره آنها تکرار نشود؟

    به اندازه فهم اندک من از فلسفه هگل: «آوفهبونگ، فرآیند دیالکتیکی گذار از “تضاد” به “سنتز”» است، نه صرفاً جابجایی افراد. هگل «آوفهبونگ» را برای تحولات ساختاری (مانند گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری) به کار می‌برد، نه جابجایی‌های درون‌حکومتی. اگر هر تغییر سیاسی را «سنتز» بنامیم، آن‌وقت فلسفه به ابزار تبلیغات تقلیل نمی‌یابد؟

    یک مثال ملموس:

    اگر در رستورانی، آشپز همان آشپز باشد و مواد اولیه همان مواد اولیه، فقط ظرف غذا را عوض کنیم، آیا مزه غذا تغییر می‌کند؟ آیا در این شرایط «سنتز هگلی» رخ خواهد داد؟

    برخلاف نوشته شما که به بازی واژگانی بیشتر شباهت دارد، به نظر می‌رسد بازگشت چهره رد صلاحیت شده، بیشتر واکنشی به جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل برای مدیریت بحران باشد نه به قول شما مصداق تحقق یک «سنتز هگلی

    نکته پایانی:

    امیدوارم با این نوشته‌ها تجربه تلخ «تضادهای مارکسیستی» دوره احمدی نژاد (آن‌گونه که استاد فرامرز رفیع‌پور در کتاب دریغ است ایران که ویران شود تحلیل کرده) این بار با نقاب هگلی تکرار نشود.

    سخن آخر:

    جناب داوری! فلسفه را قربانی سیاست‌بازی نکنیم؛ به قول علامه اقبال لاهوری:
    چشم بیدار دل باید که دید / فلسفه بازیِ بی‌حاصل چه سود؟

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    12 − 3 =