بحران انرژی در ایران؛ چگونه نقطه قوت کشور به پاشنه آشیل دولت سیزدهم تبدیل شد؟
امروز وضعیت برق و انرژی کشور آیینه تمامنمای ادعاهای دولت سیزدهم است؛ «انرژی» که نقطه قوت کشور و دولت ایران بوده، در این دولت تبدیل به پاشنه آشیل آن شده است.
مدیران دولت سیزدهم شاید فکر نمیکردند که پیش از پایان کار این دولت، تمامی یا اغلب ادعاهای آنان بهطور جدی به چالش کشیده شود.
امروز وضعیت برق و انرژی کشور آیینه تمامنمای ادعاهای این دولت است. «انرژی» که نقطه قوت کشور و دولت ایران بوده، در این دولت تبدیل به پاشنه آشیل آن شده است.
البته بنزین را میتوان سهمیهبندی کرد و یا حتی وارد کرد؛ ولی مشکل اصلی در ناترازی گاز و برق است. وضعیت برق ناشی از کاهش سرمایهگذاری و کاهش بهرهوری و سیاستهای مربوط به تولید برق از سوی بخش خصوصی و قیمتگذاری آن و موارد دیگر است.
مشکل برق از آنجا آغاز میشود که یک متغیر زیرساختی است و به محض اینکه دچار اختلال شود، زندگی و اقتصاد را متوقف میکند. از سال۱۴۰۱ معلوم شد که با کسری شدید در برق بهویژه در تابستان مواجه خواهیم شد. دولت بهجای حل مسئله تولید کوشید با قطع کردن برق مصرفی بخش صنعت بهویژه در شهرکهای صنعتی و یا بنگاههای بزرگ، فقط مصرف برق خانوارها را تامین کند و این سیاست برای تامین رضایت خاطر مردم بود، ولی در پشت این رضایت، زیان سنگینی را به همان مردم وارد کردند.
مسائل کلیدی و اصلی کشور در قالب ناترازیهای گوناگون جلوهگر شده است. ناترازی انرژی، ناترازی بودجه، ناترازی در صندوقهای بازنشستگی، ناترازی آب و ناترازی و تنشهای فرهنگی و اجتماعی و بهویژه سیاسی و رسانهای مصادیق اصلی مسائل کشور است.
با اطمینان میتوان گفت که در دولت سیزدهم اغلب قریب به اتفاق این ناترازیها تشدید شده است. امروز روز حساب این دولت است. متاسفانه بهجای پرداختن به تامین نیازهای مردم و اصلاح ناترازیها در این ماه آخر، چهار نعل دنبال تقسیم پستها و استخدامهای ناعادلانه و تقسیم ته مانده این سفره به نسبت خالی هستند. این، واقعیت دولت سیزدهم است.