ماجرای پشیمانی پرستو صالحی و درخواست بازگشت به کشور / سناریو تکرار شونده سلبریتیها
هر روز به تعداد سلبریتیهای پشیمانی که به همه چیزهای زندگی خود در ایران پشت پا زدند و به خارج رفتند و حالا به خوبی دریافتهاند زندگی در غرب و اروپا چه میزان سخت است، اضافه میشود.
هر روز به تعداد سلبریتیهای پشیمانی که به همه چیزهای زندگی خود در ایران پشت پا زدند و به خارج رفتند و حالا به خوبی دریافتهاند زندگی در غرب و اروپا چه میزان سخت است، اضافه میشود.
سلبریتیها از جمله قشرهایی هستند که عدم تعادل در رفتار آنها بیش از همه احساس میشود. فضای رسانهای و دایره توجهاتی که در اطراف آنان وجود دارد و عدم سواد کافی رسانهای و سیاسی آنان سبب میشود که رفتارهای نسنجیدهای از خود بروز دهند که بعدها پشیمانی به بار میآورد و بارها و بارها این سناریو پشیمانی از سوی این افراد تکرار شده است.
متاسفانه رفتارهای هیجانی و احساسی و همچنین سوء استفاده برخی طیفهای سیاسی از این افراد باعث شده تا شاهد پشیمانی متعدد این افراد باشیم.
در برهههای حساس سیاسی این افراد که درک واقعی از آنچه میگذرد ندارد اغلب به دام برخی طیف های سیاسی میافتند و بعدها در فضای واقعی و بعد از فرو نشست غبارها به این نتیجه میرسد که چه اشتباهاتی کردهاند.
برخی از این افراد پلهای پشت سر را به کلی خراب کردهاند و برخی دیگر نیز ناامیدانه سعی میکنند برای ورود به کشورمان دوباره پلی بسازند.
اخیرا بازهم یکی دیگر از سلبریتیها عنوان کرده که میخواهد به ایران باز گردد.
«پرستو صالحی» بازیگری که در حوادث سال ۱۴۰۱ همواره واکنشهای هیجانی و اگزجره و غیرمتعارفی از خود نشان میداد حالا طی ویدئویی اعلام کرده است اوضاع احوال خوبی ندارد و خصوصا نسبت به خارج کردن مادرش از کشور بسیار پشیمان است و از وی نیز در این ویدئو عذرخواهی میکند.
صالحی مطرح میکند: « چند ماهی است که برای بازگشت به کشورم به همراه مادرم درخواست دادهام و دلایل زیادی برای بازگشت به ایران دارم. مادر من در سنی و شرایط فیزیکی قرار دارد که آوردنش به کشور دیگر اشتباه بزرگی بود که از من سر زد و از ایجا از وی میخواهم که مرا حلال کند که چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ جسمی آسیب دید.»
وی می افزاید:« شرایط پلاتین یکی از پاهای مادرم به جهتی است که عمر مفید خود را کرده و هر لحظه امکان دارد که جراحی و تعویض پلاتینها ضروری باشد و در کشور دیگر هزینهها بسیار سنگین است و بیمه ندارد و شرایط اقتصادی من به گونهای نیست که بتوانم این کار را در اینجا به نحو احسن انجام دهم.»
صالحی همچنین از وضعیت اقتصادی بد خود نیز میگوید که به نظر می رسد دلیل اصلی مراجعت وی برای ورود مجدد به کشور نیز همین موضوع است.
ماجرای صالحی از آنجا جالب توجه است که چنین افرادی در مورد کشورمان سیاه نماییهای زیادی کردهاند و شاید همین افراد دلیل مهاجرت دیگر ایرانیان به خارج از کشور شدهاند اما حالا به خوبی با زندگی در خارج از کشور و هزینههای هنگفت کشورهای غربی آشنا شده و آشکارا دریافتهاند که توان زندگی در خارج از ایران را ندارند.
به نظر میرسد لایههای پشیمانی این افراد چندسویه است اما در اعترافات خود هنوز خیلی از موارد را مطرح نمیکنند ولی هر چه که هست رویایی که از فیلمهای هالیوودی گرفتهاند در واقعیت برای آنان فروپاشیده است.
چندی پیش بود که فیلمی از «علی کریمی» دیگر فرد خارج نشین که در ایران زندگی مرفهی داشت منتشر شد. وی امروز به جهت اینکه سلطنت طلب شده است از سوی ضدانقلاب نیز بسیار مورد اعتراض قرار گرفته و از او به عنوان یک فرد بیسواد در عرصه سیاسی یاد میشود.
علی کریمی نیز در مصاحبه خود از بسیاری از چیزهایی که در ایران داشته و آنان را از دست داده است، سخن میگوید.
همچنین «مهناز افشار» بازیگری که روزگاری در بسیاری از فیلمهای سینمایی کشورمان ایفای نقش میکرد و حالا به گونهای شده که مجبور است در شوهای مبتذل خواننده های لس آنجلسی حضور یابد نیز از فضایی که در خارج از کشور دارد، روایت کرده است.
وی در چند مصاحبه وضعیت ناامید کنندهای از خود را به نمایش میگذارد. افشار در یکی از گفتو گوهایش میگوید: « برای من که کارنامه فعالی در پرده سینمای ایران داشتم، بحران بیکاری پس از مهاجرت، دوران سختی را برایم رقم زد و مرا به ورطه ناامیدی و بیاعتمادی در غربت کشاند؛ باید بگویم که داغ بودم و نفهمیدم!»
«اشکان خطیبی» از جمله بازیگران دیگری بود که در سال ۱۴۰۱ از کشور خارج شد و به اپوزسیون پیوست. وی با بیان اینکه اشتباه کرده میگوید: «خودم به همه چیز پشت پا زدم؛ در ایران همه چیز داشتم و مدیر بودم! اگر اشتباه کردیم همگی با هم اشتباه کردیم!»
این بازیگر از زندگی سخت در اروپا گفته و مطرح کرده است: « باید کاری را پیش ببرم که به هزینههای زندگیام کمک کند. زندگی کردن در اروپا به هر حال کار راحتی نیست. خیلی سخت است و فکر میکنم بهایی که من دادهام بهای سنگینی بوده است و به قیمت از دست دادن خیلی از چیزها تمام شده است.»