به گزارش خبرنگار مهر، پس شهادت امام موسی کاظم علیه السلام در زندان بغداد به دست هارونالرشید فرزند او علی بن موسی الرضا (ع) جانشین پدر و هشتمین امام شیعیان گشت. ایشان آن زمان در منطقه صریا که توسط پدرش امام موسی کاظم (ع) آباد شده بود سکونت داشت و جانشینی و امامت به وی منتقل و عهده دار رسیدگی به اموال و خانواده شد. گفته میشود در این زمان علی بن موسی رضا ۲۰ تا ۲۵ سال سن داشته است. پس از مرگ هارونالرشید و درگیری بین امین و مأمون دو فرزند او بر سر خلافت، در نهایت پس از پنج سال کشمکش مأمون در خراسان به خلافت رسید.
مأمون پس از به خلافت رسیدن پیشنهاد ولیعهدی را به امام رضا (ع) داد تا از این طریق ضمن جلب نظر گروههای شیعی را به خود از شورش احتمالی علویان جلوگیری کنند. او میخواست از طریق اهدای ولایتعهدی به امام رضا جایگاه خود را به عنوان خلیفه مسلمانان تثبیت کرده و به حکومت مشروعیت ببخشد. هر چند که او ظاهراً دلیل تصمیم بر اعطای ولیعهدی را نذرش در صورت پیروزی بر امین عنوان کرده بود.
مأمون امام را از مدینه به مرو فراخواند و امام رضا (ع) به بهانههای گوناگون این دلایل را رد کرد تا آنکه مأمون متوسل به اجبار شد. از این رو حضرت شهر و دیار خود را به سمت سرزمین خراسان برای همیشه ترک کرد. در منابع گفته اند که در زمان خداحافظی با خانواده و بستگان حضرت رضا این نکته را متذکر میشود که این سفر تا پایان عمر مبارک ایشان به طول میانجامد و ایشان پیشگویی کرده که در غربت از دنیا میرود و در کنار هارون دفن شده و هرگز نزد خانواده اش باز نخواهد گفت.
ارتباط امام رضا (ع) به واسطه عزیمت به مرو و سکونت در نزدیکی مأمون با این خلیفه عباسی نوع خاصی از ارتباط بود هرچند که امام در قبول ولیعهدی چند شرط گذاشت که مهمترین آن عدم دخالت در امور سیاسی، حکومت داری و جانشینی بود. ارتباط هر کدام از ائمه با خلفای زمان خود، نوع برخورد آنان با حاکمینهای جائر و انتخاب راهبرد امامت از موضوعاتی است که باید با مطالعه دقیق تاریخ و زیست و زمانه حکام و زمان و محیط جغرافیایی دیگر تصمیمات آنان بدان واقف شد. کتاب امام رضا و مأمون نوشته علامه علی کورانی که به تازگی از سوی جواد محدثی ترجمه شده و توسط نشر واژه پردازد اندیشه به چاپ رسیده نگاهی دقیق به زیست و زمانه مأمون و ارتباط او با امام رضا (ع) دارد. کتاب در ۱۴ فصل که از ابتدای چگونگی به حکومت رسیدن مأمون آغاز شده و در نهایت به امامت امام جواد (ع) ختم میشود.
«امام رضا (ع) و مأمون» کتابی از زیست و زندگی امام بر حق و حاکم بر ظلم
کتاب امام رضا و مأمون پیوستی از زندگی امام رضا (ع) در زمانه حاکمیت عباسیان به ویژه مأمون است که با نگاه دقیق تاریخی به وقایع امامان و حاکمان عباسی پیش از خود در نظر دارد تا تصویری واضح از زیست و زمانه مأمون عباسی و امام رضا (ع) را نشان دهد. از آنجا که برای فهم دقیق وقایع تاریخی نیازمند رصد درست شرایط سیاسی، اجتماعی و فضای فکری و مذهبی هر دوران هستیم کتاب به خوبی به این موضوعات پرداخته و نشان میدهد که امام در ذیل سایه حکومت جور عباسیان و دسیسههایی که برای کنترل امام و ممانعت از قدرت گرفتن ایشان میبندند چگونه حضرت با این دسیسهها و انحرافات عباسیان مبارزه میکند. برای مثال در این کتاب به تفصیل در خصوص برمکیان و اصل و نسب آنان، گرایشات فکری و مذهبی آنان و تأثیر آنان بر دربار مأمون اشاره شده است. موضوعی مهم که به نظر میرسد یکی از تفاوتهای سیاستهای مأمون با دیگر حاکمان عباسی است.
در کتاب همچنین به شخصیت مأمون نیز اشاراتی شده است برای مثال در بخشی از کتاب آمده: مأمون شخصیت متناقضی داشت از یک سو در کاخ خود برای اثبات امامت علی و امامان لا مجلسها تشکیل میداد از سویی دست به قتل آنان میزد وی همچنان که در حدیث قدسی لوح توصیف شده و خداوند آن را بر حضرت زهرا الا الان به عنوان هدیه فرستاده و نام همه امامان از جمله امام هشتم است او را عفریت و دیو مستکبری خواهد کشت و در شهری که بنده صالح (ذوالقرنین بنا کرده کنار بدترین خلق مدفون خواهد گشت. مأمون در همه عمرش در اثبات مذهب تشیع مناظره میکرد! برخی از مناظرهها میرساند که فقها پس از آن مناظرات، مأمون را تا زمان مرگش ندیدند، و این یعنی تا زمان نزدیک به مرگش در سال ۲۱۸ ادامه داشته است. بعضی گفته اند وی از فضل بن سهل خواستگاری کرد، در حالی که مأمون او را در سال ۲۰۲ به قتل رساند.
یک سوم ابتدایی کتاب به وضعیت مأمون پیش از آغاز خلافت میپردازد. ویژگیهای جسمی، خلاصهای از زندگی، فضای فرهنگی زیست مأمون، تعصبات فکری و نوع دینداری او از جمله موضوعاتی است که در فصل اول آورده شده است. فصل دوم به کشمکشهای مأمون و امین برادرش بر سر خلافت اشاره دارد که چگونگی به خلافت رسیدن او تا مرگش را توضیح داده است. فصل بعدی بازگشت مأمون به بغداد و گرفتن خلافت است و از فصل چهارم به بعد کتاب به سمت و سوی معرفی امام رضا (ع) میرود. مؤلف در ابتدا به احادیثی اشاره دارد که پیامبر به وجود مبارک ۱۲ امام اشاره دارد. سپس توضیحی درباره ولادت و شهادت امام رضا (ع) میدهد از امام کاظم (ع) سخن به میان میآید. فصل بعدی از اوضاع سیاسی زمان احضار امام از سوی مأمون صحبت میکند و به تفصیل درباره آن توضیح میدهد. مذاکرات امام رضا (ع) و مأمون قبل از ولایتعهدی، مأمون و بسیج انواع علما برای شکستن امام، امام رضا و رهانیدن مأمون از چنگال فضل موضوعات دیگر فصول کتاب است.
برمکیان، فضل بن سهل و نفوذ خطرناک در دربار مأمون
در فصل نهم یعنی امام رضا (ع) و رهانیدن مأمون از چنگال فضل نویسنده گذری بر نقش کسرائیان در دربار عباسی و نفوذ فضل بن سهل در مأمون صحبت میکند و موضع گیری امام رضا (ع) در خصوص برخی سیاستهای فضل برای از بین بردن موجودیت اسلام و مسلمانان را توضیح میدهد. چنانچه در کتاب نیز یاد میشود: یحیی بن خالد برمکی فضل را برای خدمت به مأمون گماشته بود، ولی بر مأمون غلبه و نفوذ یافت و بدون نظر او و مستبدانه فرمان میداد او را از این جهت ذوالریاستین گفته اند که هم وزارت را داشت، هم ریاست سپاه را مأمون هم علیه فضل بن سهل نقشه کشید و غالب دایی مأمون او را غافلگیرانه و به حیله در حمامی در سرخس در شعبان ۲۰۳ کشت. بر ضد امام علی بن موسی الرضا (ع) هم حمله کرد و با دسیسهای او را مسموم نمود و به شهادت رسیاد و دستور داد او را در سناباد طوس کنار قبر هارون الرشید دفن کنند. در ماه صفر سال ۲۰۳ در حالی که امام ۵۲ سال داشت؛ البته درست، رمضان سال ۲۰۳ است.
هارون الرشید در یکی از لشکرکشیهای خود در سناباد از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد. ابن جریر طبری در حوادث سال ۱۹۳ قمری چنین مینویسد: «در ماه صفر این سال، هارون به گرگان رسید و در آنجا خزانههای علی بن عیسی را که ۱۵۰۰ شتر بود، نزد وی آوردند. پس از آن، چنانکه گفتهاند در ماه صفر از گرگان به حال بیماری، به سوی طوس حرکت کرد و همچنان آنجا بود تا درگذشت…».
در همین بخش مؤلف به استفاده مجوسیان و فضل بن سهل از علم نجوم پرداخته و توصیههایی از امامان شیعه در خصوص این علم را آورده است. «ایرانیان مجوس به نجوم اعتقاد داشتند از این رو در آن علم درخشیدند و در میانشان منجمانی بودند که طالع اشخاص و اعمال را استخراج میکردند و به آن معتقد بودند و طبق آن عمل میکردند. اسلام آمد و گفت که نتایج منجمان حدس و گمان است. خداوند فرموده است: «ما لَهُم بِه مِن عِلم…» آنان به آن یقین ندارند تنها از گمان پیروی میکنند و گمان هم از حق بی نیاز نمیکند.
فصل دهم مبارزه خاموش بین امام و مامون است. مبارزهای که از زمان فراخواندن حضرت به مرو آغاز شده و در طول دوران حیات حضرت در مرو ادامه دارد. هر چند مامون در تلاش بود تا خود را دوست دار اهل بیت (ع) نشان دهد. در فصول پایانی کتاب به شهادت امام و عصبانیت مامون از جایگاه حضرت میپردازد. چگونگی شهادت نیز در فصل بعدی به تفصیل بیان شده است. ئآخرین فصل کتاب نیز به حضرت جواد (ع) و امامت آن حضرت پس از پدرش پرداخته است.
در پایان لازم است از مترجم این اثر حجت الاسلام جواد محدثی نیز یاد کرد که به نظر میرسد روانی و شیوایی کلام و جان کتاب خواننده از خواندن سطور اول تا پایان کتاب ترغیب میکند. مترجم به خوبی با فهم کامل از متون و نگارش توانسته است مفاهیم و موضوعات را منتقل کند و خود در اثرگذاری این اثر نقش مهمی را ایفا کند. به نظر میرسد آنچه این کتاب را بر دیگر ترجمههای خود مقدم داشته است همین شیوایی کلام مترجم است که مخاطب را به دنبال کتاب میکشاند.
ثبت دیدگاه