شنبه, ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴ Saturday, 7 June , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 28719 تعداد نوشته های امروز : 238 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×

اخبار روز:

دلجویی مالک از هواداران خشمگین استقلال زوج های جوان برای دریافت وام ازدواج امیدوار باشند چرا لایحه حمایت از زنان به قانون تبدیل نشد؟ صادق: قیمت بلیت پروازهای اربعین تعیین می‌شود تداوم بارش‌ها تا پایان هفته در بسیاری از نقاط کشور رئیس سازمان حمایت: احتکار خودرو با انبار کردن در پارکینگ فرقی ندارد شورای رقابت از اظهارنظر در مورد خودروی بورسی منع شد دشمن قدیمی بورس معرفی شد | پیش بینی مهم برای تمام سهامداران تنها راه نجات بازنشستگان بازگشت این بانک است تسهیلات ارزی بلعیده شد ؛ خبری از بازگشت نیست! حذف مالیات ارزش افزوده یک کالای وارداتی با بخشنامه گمرک سایۀ اجاره‌ای‌ها از سر اقتصاد ایران کم می‌شود توضیح دانشگاه علامه درباره ادعای بیرون‌کردن دانشجویان از مسجد دانشگاه بستر راه‌اندازی پایانه صادراتی دام زنده در کرمانشاه وجود دارد مهلت انتخاب رشته آزمون کارشناسی ارشد سال ۱۴۰۴ تا ۲۰ خرداد تمدید شد نظارت کامل دامپزشکی کرمانشاه بر ذبح دام‌های قربانی در عید قربان

حکم مرگ برای مردی که شوهرخواهرش را کشت
  • 16 شهریور 1403 ساعت: ۲۳:۱۲
  • شناسه : 14873
    بازدید 11
    0

     متهم که مردی مجرد و تنهاست، هرچند در ابتدا به قتل اعتراف کرد اما بعد انگشت اتهام را به سمت خواهرزاده‌اش گرفت و مدعی شد کسی که از قتل مقتول به نام سعید نفع می‌برد، خواهرزاده‌اش آرش بود. یک سال قبل بود که ماموران با شکایت مرد جوانی به نام آرش متوجه شدند پدر میانسال […]

    پ
    پ

     متهم که مردی مجرد و تنهاست، هرچند در ابتدا به قتل اعتراف کرد اما بعد انگشت اتهام را به سمت خواهرزاده‌اش گرفت و مدعی شد کسی که از قتل مقتول به نام سعید نفع می‌برد، خواهرزاده‌اش آرش بود.

    یک سال قبل بود که ماموران با شکایت مرد جوانی به نام آرش متوجه شدند پدر میانسال او گم شده است. آرش گفت: پدرم در خانه دایی‌ام فرهاد زندگی می‌کرد. من هر چند روز یک بار به او سرم می‌زدم. پدرم اعتیاد داشت. در این چند روز بارها به خانه دایی‌ام رفته‌ام اما پدرم نبود و حالا می‌ترسم بلایی سرش آمده باشد.

    وقتی ماموران تحقیقات را آغاز کردند، آرش دوباره به آنها مراجعه کرد و سرنخی جدید به ماموران داد. او گفت: وقتی به خانه دایی‌ام رفتم متوجه شدم او در حال تمیز کردن خانه است. به او گفتم پدرم کجاست؟ جواب داد نمی‌داند. روی دیوارها لکه خون بود و دایی‌ام فرهاد اجازه نداد وارد خانه شوم. فکر می‌کنم دایی‌ام از سرنوشت پدرم خبر داشته باشد.

    پلیس فرهاد را بازداشت کرد و مورد تحقیق قرار داد. هرچند فرهاد قتل را انکار کرد اما دوربین‌های مداربسته اطراف خانه او نشان داد که فرهاد جسدی را به خیابان برده و کنار سطل زباله رها کرده است. در نهایت فرهاد مجبور به اعتراف شد و گفت شوهرخواهرش را با ضربات متعدد چاقو کشته است.

    با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. فرهاد در جلسه رسیدگی، اتهام قتل را انکار کرد و مدعی شد عامل قتل خواهرزاده‌اش است.

    فرهاد گفت: سعید چند ملک داشت که اگر می‌مرد به آرش و خواهر و برادرش می‌رسید. همچنین او خانه‌ای را که میراث مادر من بود به نام خودش کرده بود تا کارهای شهرداری را انجام دهد، اما بعد از پایان کارهای شهرداری ملک را به ما بازنگرداند. او این قتل را مرتکب شده است.

    او گفت: من ندیدم آرش قتل کرده باشد، چون روز حادثه از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم با جسد سعید روبه‌رو شدم اما منفعت مرگ سعید برای آرش بود.

    وقتی متهم چنین ادعایی را کرد، قضات دستور بررسی پرونده را صادر کردند و پرونده یک بار دیگر به دادسرا برگشت اما ادعاهایی که فرهاد کرده بود، دروغ از آب درآمد.

    به این ترتیب، دادگاه یک بار دیگر تشکیل شد و بعد از بیان آخرین دفاع متهم، قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.