یکشنبه, ۵ مرداد , ۱۴۰۴ Sunday, 27 July , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41374 تعداد نوشته های امروز : 55 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×

اخبار روز:

زمان برگزاری دادگاه متهم قتل الهه حسین‌نژاد اعلام شد هشدار هلال احمر به ساکنان شرق کشور؛ وزش بادهای شدید تا سه‌شنبه ادامه دارد مشمولان بدون معافیت تحصیلی مجاز به سفر اربعین نیستند استاندار تهران: تعطیلی‌ها ممکن است تمدید شود هزینه رهن کامل در پونک چقدر شد؟/ خانه ۶۰ متری، یک میلیارد تومان رهن شروط ضمن عقد و ضرورت آگاهی زوجین از تکالیف قانونی در زندگی مشترک ضرورت تصمیم سازی برای اصناف با ارتباط گیری دولت ها با نخبگان و خبرگان رسته های شغلی ظرفیت‌های خاموش صنعت باید به کمک مردم بیاید سوگواره تعزیه ساوه تجلی ارادت عمیق مردم به اهل‌بیت(ع) است ولایتی: امنیت ملی خط قرمز ماست کلینیک تخصصی قلب در بیمارستان معتمدی گرمسار راه اندازی می‌شود مختصات حمله بعدی ایران به اسرائیل/ هشدار تند سپاه صادر شد استاندار لرستان: مدیران سهم ۲۰ همتی پروژه‌های عمرانی لرستان را بگیرند سرزمین آفتاب مهد تعزیه و گنجینه مفاخر فرهنگی کشور است ۲۰۰هکتار اراضی جنگل ابر شاهرود به دلیل خطای انسانی سوخت پلمب ۳ سفره‌خانه سنتی متخلف در گالیکش

داماد فراری به قتل پدرزنش اعتراف کرد
  • 2 مهر 1403 ساعت: ۱۰:۵۴
  • شناسه : 16449
    بازدید 28
    1

    چند روز قبل مأموران گشت کلانتری در یکی از خیابان‌های جوادیه تهران، متوجه مردی شدند که ظاهری بهم ریخته و رفتارهای مرموزی داشت. با توجه به مشکوک بودن مرد جوان، مأموران به سراغ او رفته و کارت شناسایی‌اش را خواستند. اما او مدعی بود که مدرک شناسایی به همراه ندارد و هویت خود را امیر […]

    پ
    پ

    چند روز قبل مأموران گشت کلانتری در یکی از خیابان‌های جوادیه تهران، متوجه مردی شدند که ظاهری بهم ریخته و رفتارهای مرموزی داشت. با توجه به مشکوک بودن مرد جوان، مأموران به سراغ او رفته و کارت شناسایی‌اش را خواستند.

    اما او مدعی بود که مدرک شناسایی به همراه ندارد و هویت خود را امیر اعلام کرد.  مأموران با استعلام هویت وی دریافتند که اطلاعات اشتباه به آنها داده.

    مرد جوان زمانی که دریافت با هویت جعلی نمی‌تواند از دست مأموران فرار کند، نه تنها هویت اصلی خود را برملا کرد بلکه راز قتلی را که چند روز قبل مرتکب شده بود، برملا کرد.

    او زمانی که مقابل افسر پرونده‌اش قرار گرفت، گفت: اسمم سیاوش است؛ هویتم را دروغ گفتم برای اینکه چند روز قبل جنایتی مرتکب شده‌ام و می‌دانم پلیس در جست و جویم است.

    اما دیگر از فرار و زندگی با هراس دستگیری خسته شده‌ام و می‌خواهم خودم را تسلیم کنم. پدر همسرم را با اسلحه شکاری در یکی از شهرستان‌های استان گلستان به قتل رسانده‌ام.

    بدنبال اظهارات مرد جوان، موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به دستور بازپرس جنایی مأموران به استعلام از استان گلستان پرداختند.

    استعلامات نشان می‌داد مرد جوان واقعیت را بیان کرده و در درگیری با پدرزنش او را به قتل رسانده است. با تأیید این موضوع، پس از هماهنگی‌های قضایی و باتوجه به اینکه جنایت در پایتخت رخ نداده بود، پرونده با قرار عدم صلاحیت به همراه متهم به قوه قضائیه استان گلستان ارجاع شد.

    گفت‌و‌گو با متهم

    چه شد که تصمیم به قتل پدر زنت گرفتی؟

    نمی خواستم به او آسیبی برسانم. همه چیز اتفاقی بود و ناخواسته او را به قتل رساندم. من عاشق بودم. مریم را خیلی دوست داشتم و حتی یک لحظه هم بدون او نمی‌توانستم زندگی کنم. چند ماه قبل به خواستگاری‌اش رفتم و با هم نامزد کردیم.

    قرار بود مهرماه با هم ازدواج کنیم. حتی کارت‌های عروسی را هم پخش کرده بودیم یک خانه اجاره کرده و جهیزیه مریم را داخل خانه چیده بودیم.

    همه کارهای عروسی را کرده بودیم. ما حتی باغی را برای مراسم عروسی‌مان گرفته بودیم. اما نمی‌دانم چه شد که مریم پشیمان شد و پایش را در یک کفش کرد که می‌خواهم جدا شوم.

    علت این ماجرا چه بود؟

    واقعیتش حرف‌های مریم بهانه بود، او می‌گفت می‌خواهد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود. حرف‌های مریم ابتدا شوخی به نظرم می‌آمد، اما وقتی اصرارهایش را دیدم باورم شد که او واقعاً نمی‌خواهد با من باشد.

    اما من، مریم را دوست داشتم از طرفی اگر او می‌خواست به خارج از کشور برود و دلش نمی‌خواست با من زندگی کند، چرا این همه خرج روی دست من گذاشته بود.

    با خانواده مریم صحبت نکردی؟

    فایده‌ای نداشت، او واقعاً نمی‌خواست با من زندگی کند. عصبانی شده بودم اسلحه‌ام را برداشتم و راهی خانه پدر زنم شدم.

    فقط می‌خواستم او را تهدید کنم تا شاید با تهدیدهای من، دخترش را راضی به ازدواج کند.

    با خودم گفتم اگر مریم راضی نشد، حداقل با تهدید، هزینه‌ای را که به خاطر مخارج عروسی پرداخت کرده بودم از آنها می‌گیرم تا از نظر مالی حداقل خیلی متضرر نشوم.

    بعد چه اتفاقی افتاد؟

    اسلحه را به سمت مریم گرفتم و در این میان، پدر زنم جلو آمد تا اسلحه را از من بگیرد که ناخواسته تیر شلیک شد و او را به قتل رساندم.

     بعد از جنایت هم راهی تهران شدم در تمام این مدت در پایتخت آواره بودم. شب‌ها در پارک‌ها می‌خوابیدم و با دیدن خودروی پلیس بلافاصله فرار می‌کردم.

    وقتی که پلیس مرا دستگیر کرد، با خودم گفتم تا کی می‌خواهی به فرار ادامه دهی و شب و روزت پر از هراس باشد، به همین دلیل اعتراف کردم.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.