یکشنبه, ۱۸ خرداد , ۱۴۰۴ Sunday, 8 June , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 28736 تعداد نوشته های امروز : 33 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×

اخبار روز:

کشف گنج‌های بورسی؛ صنایع و نمادهایی که سهامداران را وسوسه می‌کنند اجرای برنامه‌های ویژه دهه امامت و ولایت در کانون های مساجد فارس خداحافظی کارتال با پرسپولیس؛ بازگشت به فنر باغچه؟! قیمت رهن کامل آپارتمان در تهران ۱۴۰۴ /جدول نرخ‌ها در منطقه ۵ تا ۲ میلیارد هوای تهران باز هم خنک تر می شود| رگبار و رعدوبرق در راه است ۳ رمزارز که به زودی منفجر می‌شوند بازگشت MASK ممکن است؟ معاملات مشکوک نماینده کنگره روی میم‌کوین‌ها انباشت ۱۹۰ میلیون XRP در یک هفته؛ نهنگ‌ها مانع سقوط به زیر ۲ دلار می‌شوند؟ رهاسازی ۲۰ قطعه کبک وحشی در سنندج همزمان با هفته محیط زیست نیازهای بازنشستگان دشتی تأمین شود پرداخت تسهیلات مسکن روستایی استان بوشهر تسریع شود ‌ شهرستان دشتی نیازمند مدیریت مناسب در حوزه پسماند است دیدار معتمدین و سران طوایف سیستان و بلوچستان با نماینده ولی فقیه تصادف مرگبار اتوبوس و پژو در محور آشخانه به جنگل گلستان سه کشته داشت پیش بینی بورس یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴

سفر به تهران قدیم، بدنام‌ترین و بی‌احترام‌ترین ماموران دولت در عهد قاجار
  • 26 اردیبهشت 1403 ساعت: ۲۳:۳۷
  • شناسه : 3542
    بازدید 13
    1

     ٢١ کیلومتر وسعت و چیزی در حدود ٢۵٠ هزار نفر هم تعداد ساکنان این شهر بود. ساخت خندق و دروازه برای تامین امنیت تهران و برای جلوگیری از حمله اشرار، دزدان و احیانا دشمنان از زمان صفویه شروع شد و ناصرالدین شاه قاجار به دلایلی به آن وسعت بخشید و به تعداد دروازه‌ها افزود. بدین […]

    پ
    پ

     ٢١ کیلومتر وسعت و چیزی در حدود ٢۵٠ هزار نفر هم تعداد ساکنان این شهر بود. ساخت خندق و دروازه برای تامین امنیت تهران و برای جلوگیری از حمله اشرار، دزدان و احیانا دشمنان از زمان صفویه شروع شد و ناصرالدین شاه قاجار به دلایلی به آن وسعت بخشید و به تعداد دروازه‌ها افزود. بدین ترتیب به تهران شهر دروازه‌ها هم لقب دادند؛ دروازه دولت، دروازه شاه عبدالعظیم و… از جمله این دروازه‌ها بودند.

    در این دوره حصاری با ١٢ دروازه به دور تهران کشیده شد تا بر ورود و خروج افراد نظارت دقیق انجام گیرد و هر ١٢ دروازه به غیر از دروازه بدون سقفی که محل عبور ماشین دودی بود، از اذان صبح باز و کمی بعد از غروب آفتاب بسته می‌شد. این دروازه‌ها چنانکه بنجامین، نخستین سفیر آمریکا در زمان قاجار، می‌گوید، «تقریبا مشابه یکدیگر با کاشی، کتیبه و نقش و نگار رستم و اسفندیار و … ساخته شده و متشکل از ستون‌ها و مناره‌هایی زیبا بودند.»

    اتول‌سوار‌ها یک تومان می‌دادند

    اما بشنوید از نواقل یا همان عوارضی‌بگیر‌ها به زبان امروز که نگهبانانی بودند که از مردم عوارضی (پول) می‌گرفتند تا به آن‌ها اجازه ورود به داخل شهر را بدهند. آن زمان اینطور بود که اداره این دروازه‌ها به شکل پیمانکاری به اشخاص واگذار و از محل جمع‌آوری پول‌ها توسط نواقل درآمدی هم نصیب دولت می‌شد.

    جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» به مقدار این عوارض اشاره کرده است: «یک‌دهم ریال هر لنگه بار الاغ و دودهم ریال، هر لنگه بار قاطر و ربع ریال، هر لنگه بار شتر، ایضا دو قران درشکه و سه قران کالسکه و چهار قران دلیجان و پنج قران گاری پستی و یک تومان گاری تجارتی، به علاوه نفری دو درهم ریال که از هر مسافر دریافت می‌گردید.»

    گویا آن زمان تک و توک اتول هم به تهران آمده بود که عوارض آن را هم شهری در کتابش آورده است: «عوارض و حق‌العبور اتومبیل که در آن زمان شاید در روز از تعداد انگشتان دست یک مامور تجاوز نمی‌نمود مبنایی نمی‌توانست داشته باشد که اولا مربوط به انصاف و مروت نواقلی‌ها و دروازه‌دار‌ها بود… و دیگر بستگی به آنکه چه کسی راکب چنان مرکوب می‌باشد و کم‌زوری و پرزوری او…، ولی آنچه مسلم و جزء قوانین خودساخته دروازه‌بانان بود آن بود که از هر اتومبیل یک تومان و از سرنشین آن دو قران دریافت می‌کردند…»

    هرج‌ومرج و مصیبت مردم

    گویا ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شد و گاه کنتراتچی‌ها از آشفتگی و ضعف دولت‌ها استفاده کرده و قوانین را به میل خود تغییر داده و عوارض را چند برابر می‌کردند که جعفر شهری در این باره می‌نویسد: «تن‌ها راه چاره این‌گونه مواقع برای مردم آن بود که متحمل مرارت تغییر مسیر گردیده به طور قاچاق از بیراهه و شکاف خندق‌ها و مثل آن رفت‌وآمد بکنند.

    مردم بیچاره بعد از گذشتن از سد ماموران دروازه باید سبیل ماموران تفتیش را هم چرب می‌کردند. مامورانی که کارشان بازرسی اموال مردم بود. آن‌ها مردم را مجبور می‌کردند که همه بار‌های خود را باز کنند و به تناسب میزان آن‌ها دوباره عوارض بپردازند…»

    به قول شهری، ماموران “نواقل” بدنام‌ترین و بی‌احترام‌ترین ماموران دولت بودند. حتی از میوه و تره بار و سبزی و زغال و هیزم هم باج می‌گرفتند و یک نوع باجی بود که، چون ده یک کالا بود، به آن “عشریه” می‌گفتند و این عشریه حتی شامل نمک هم بود.

     

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.