پاییز سال 91 خبر قتل مرد جوانی با ضربه میله آهنی به سرش در تعمیرگاهی در یکی از شهرستان‌های مرکزی کشور به پلیس اعلام شد.
در تحقیقات از افرادی که در تعمیرگاه حضور داشتند، یکی از آنها گفت: مردی خودرویی را برای تعمیر به اینجا آورد و یکی از مکانیک‌ها مشغول کار روی خودرو شد.
بعد از تعمیر خودرو بر سر موضوعی باهم درگیر شدند و ناگهان مرد ناشناس میله آهنی که کنار تعمیرگاه بود را برداشت و ضربه‌ای بر سر همکارم زد. متهم هم با خودرواش فرار کرد.
در نخستین گام کارآگاهان جنایی اقدام به استعلام شماره پلاک خودروی متهم کردند، اما شماره پلاک خودرو نشان می‌داد که چند روز قبل خودروی پژو از مقابل خانه صاحبش به سرقت رفته است.
با مشخص شدن این موضوع، احتمال اینکه مرد جنایتکار، سارق حرفه‌ای خودرو باشد، مطرح شد.
در گام بعدی کارآگاهان به سراغ دوربین‌های مداربسته تعمیرگاه رفته و در بازبینی فیلم‌های آن، تصویر متهم فراری به دست آمد. از آنجایی که کارآگاهان احتمال می‌دادند قاتل فراری، سارق خودرو است، آنها به سراغ آلبوم متهمان اداره آگاهی رفتند. با تطبیق چهره قاتل و متهمان دستگیر شده اداره آگاهی، هویت مرد جوان برملا شد.
کوروش سابقه سرقت خودرو داشت و قبل از آن نیز توسط پلیس دستگیر شده بود. با شناسایی هویت متهم فراری، کارآگاهان جنایی محل‌های تردد او را زیر نظر گرفتند و درنهایت چند روز بعد از جنایت متهم بازداشت شد.
کوروش در تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد: قبلاً مربی آموزشگاه‌های رانندگی بودم اما اعتیاد باعث شد که کارم را کم کم از دست بدهم. از آنجایی که خیلی حرفه‌ای رانندگی می‌کردم در همان پاتوق معتادان به من پیشنهاد سرقت خودرو داده شد و خیلی زود آن را قبول کردم.
کم کم که در این مسیر شناخته شدم، خودم سفارش سرقت می‌گرفتم. خودروی پژو 405 سفید رنگ؛ خودروی ال 90 سورمه‌ای، پراید مشکی و… مالخرها سفارش سرقت می‌دادند و بعد هم خودروهای سرقتی را به افرادی می‌دادند که در کار سند و نمره کردن خودروهای تصادفی با سرقتی بودند.
کوروش گفت: خودرویی که برای تعمیر نزد مقتول برده بودم هم یک خودروی سرقتی بود. وقتی در مسیر ناگهان خراب شد، گفتم خودرو را تعمیر می‌کنم. مقتول خودرو را برایم تعمیر کرد اما وقتی دستمزدش را گفت شوکه شدم.
به او اعتراض کردم اما گفت می‌دانم خودرو را سرقت کرده‌ای برای اینکه تو را به پلیس لو ندهم باید این پول را بپردازی.
نمی‌دانستم او از کجا متوجه سرقتی بودن خودرو شده بود؛ اما یا باید پول زور می‌دادم یا اینکه دستگیر می‌شدم. سعی کردم او را مجاب کنم که هزینه کمتری بگیرد اما او شروع به داد و فریاد کرد و یک لحظه از روی عصبانیت با میله آهنی که در آن نزدیکی بود به سرش زدم.
با اعتراف متهم جوان به جنایت و پس از تکمیل تحقیقات او در دادگاه کیفری استان پای میز محاکمه رفت. اولیای دم درخواست قصاص کردند و باتوجه به اظهارات متهم، بازسازی صحنه جنایت، اظهارات شاهدان و مدارک موجود در پرونده قضات دادگاه کیفری اشد مجازات را برای او در نظر گرفتند.
شرطی برای بخشش
کوروش که بشدت پشیمان بود، سعی کرد در زندان زندگی‌اش را تغییر دهد و شروع به حفظ قرآن و آموزش به زندانیانی کرد که سواد نداشتند. مرد جوان یک بار پای چوبه دار رفت اما با تلاش واحد صلح و سازش زندان، اولیای دم به او مهلت دادند.
مهلت کوروش به پایان رسید و وی نامش در لیست محکومان اجرای حکم قرار گرفت. بنابراین بار دیگر جلسات متعددی با اولیای دم برگزار شد و چند روز مانده به اجرای حکم، اولیای دم به احترام عید قربان و به یک شرط از قصاص گذشت کردند.
مادر مقتول در این رابطه گفت: پسرم از کودکی کار کرده بود و هیچ وقت نتوانسته بود تفریح کند. زمانی هم که توانست پول به دست بیاورد، اجل مهلتش نداد و درواقع نتوانست از زندگی‌اش استفاده کند.
قاتل او را می‌بخشم اما به جبران تمام تفریح‌هایی که پسرم نکرده است، قاتل باید 50 کودک کار را به مراکز تفریحی و مسافرت ببرد تا آنها به جای پسرم تفریح کنند. من به احترام عید قربان و تنها به این شرط از قصاص قاتل پسرم گذشت می‌کنم.
زمانی که عامل جنایت از شرط خانواده مقتول مطلع شد، آن را پذیرفت و باتوجه به اینکه او 12 سال بود در زندان به سر می‌برد، از زندان آزاد شد تا شرط خانواده مقتول را اجرا کند.
ثبت دیدگاه