دوشنبه, ۶ مرداد , ۱۴۰۴ Monday, 28 July , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41759 تعداد نوشته های امروز : 16 تعداد اعضا : 24 تعداد دیدگاهها : 0×

اخبار روز:

دیدار استقلال و تراکتور خارج از تبریز و بدون تماشاگر انصراف تیم برزیلی از خرید مهدی طارمی / مقصد بعدی کجاست؟ «عروس آتش» مقابل باشگاه پرسپولیس! جاده هراز مسدود شد بحران در استقلال؛ ناکامی در نقل‌وانتقالات صدای هواداران را درآورد ۵۰۰۰ دستگاه اتوبوس بیشتر برای پاسخ‌گویی به حجم سفرهای اربعین نیاز است ایران برای زائران اربعین مسیر دریایی راه‌اندازی می‌کند هشدار نارنجی افزایش شدید دما و بی‌هنجاری گرما در ۳۱ استان ارزش سهام عدالت ۵۰۰ هزار تومانی ها اعلام شد (۵ مرداد) بی اعتنایی شدید بورسی ها به اخبار خوب | تکلیف بازار چیست؟ نقش مهم چین بر تنفس بین ایران و آمریکا | ۳ سناریو برای دلار رو شد آخرین فرصت برای تمام سهامداران بورسی اعلام شد جنگ روانی در بازار طلا و خودرو | وقت خرید است یا صبر؟ فرصت مجدد ثبت نام آزمون‌های ارزشیابی و ارتقای داروسازی آغاز شد مهلت ثبت نام آزمون ملی دانش آموختگان دندانپزشکی خارج از کشور آغاز شد آغاز مهلت دوباره ثبت نام آزمون‌های ارزشیابی علمی کارشناسی فیزیوتراپی

تکرار داستان دهقان فداکار توسط زن مرندی/ جان یک خانواده را نجات داد
  • 25 فروردین 1403 ساعت: ۱۸:۲۹
  • شناسه : 726
    بازدید 26
    1

    در  تعطیلات نوروزی حادثه‌ای در یکی از روستاهای شهرستان مرند در آذربایجان شرقی رخ داد که اگر فداکاری زن جوان نبود، تبدیل به یک فاجعه می‌شد. ماجرا از این قرار بود که آن روز زنی به نام  اعظم ولیپور از اهالی روستای دیزج قربان، برای سرکشی به باغش رفته بود که متوجه حادثه‌ای هولناک شد. […]

    پ
    پ

    در  تعطیلات نوروزی حادثه‌ای در یکی از روستاهای شهرستان مرند در آذربایجان شرقی رخ داد که اگر فداکاری زن جوان نبود، تبدیل به یک فاجعه می‌شد.

    ماجرا از این قرار بود که آن روز زنی به نام  اعظم ولیپور از اهالی روستای دیزج قربان، برای سرکشی به باغش رفته بود که متوجه حادثه‌ای هولناک شد.

    پلی که روی جاده‌ای در حوالی باغ آنها وجود داشت، ناگهان ریزش کرد، این در حالی بود که چند خودرو بی‌خبر از اوضاع پل با سرعت زیاد در این جاده در حرکت بودند و هر لحظه احتمال داشت حادثه‌ای هولناک رخ داد.

    زن فداکار مرندی درباره جزئیات این ماجرا می‌گوید: آن روز در باغ سرگرم کار بودم که ناگهان صدای مهیبی شنیدم و متوجه گرد و خاک شدم که از نزدیکی پل به هوا بلند شد. ابتدا فکر کردم تصادف شده و برای کمک به سمت محل حادثه دویدم.

    در بین راه 2 بار زمین خوردم اما هر بار بلند شدم و به دویدن ادامه دادم تا اینکه به محل حادثه رسیدم و دیدم پلی که روی جاده بوده، کاملا فروریخته است.

    او ادامه می‌دهد: همان موقع چشمم به پیکانی افتاد که با سرعت زیاد در حرکت بود و به پل نزدیک می‌شد. شک نداشتم که راننده متوجه  ریزش پل  نشده و درصورت رسیدن به آن حتما سقوط می‌کند و اتفاقی هولناک برای سرنشینان رخ می‌دهد.

    برای همین به وسط جاده دویدم اما می‌دانستم اگر برای راننده دست تکان دهم، شاید توجه نکند. این بود که وسط جاده ایستادم و با دست به سر و صورت می‌زدم تا اینکه راننده پیکان با دیدن من ترمز کرد. داخل ماشین اعضای یک خانواده بودند و راننده پیاده شد.

    پرسید که چه اتفاقی افتاده؟ به او گفتم که پل ریزش کرده و جاده بسته شده است. راننده که حسابی شوکه شده بود، از من تشکر کرد و گفت که آنها اهل شهرستان سراب هستند که برای تعطیلات نوروز به مرند آمده‌اند و اگر من نبودم، او متوجه فروریختن پل نمی‌شد.

    زن فداکار می‌گوید: همزمان با این ماجرا متوجه 2 خودروی پژو و وانت نیسان شدم که از سمت دیگر جاده به پل نزدیک می‌شدند.

    برای همین به سرعت خودم را به آنطرف جاده رساندم و هر طوری بود موفق شدم آن 2خودرو را هم متوقف کنم. پس از آن بود که با 110 و راهداری تماس گرفتیم و با حضور آنها، جاده مسدود شد و خوشبختانه به‌رغم فروریختن پل، برای هیچ‌کس اتفاقی رخ نداد.

    پس از فداکاری بانوی مرندی، خبر این اتفاق به سرعت به گوش مسئولان مرند نیز رسید و چند روز بعد از این حادثه، با حضور مسئولان محلی و دعوت از بانوی فداکار برای حضور در محل حادثه، از او تقدیر و تشکر شد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.