فیلم های ترسناکی که در سینما اکران نشدند
دیدن فیلمهای ترسناک در سینماها باعث ایجاد یک تجربه جمعی هیجانانگیز میشود، و این فیلمها باید از همان ابتدا اکران مناسبی در سینما داشته باشند.
زمانی که به تاریخچهی اکران سینمایی فیلمهای ترسناک نگاه میکنیم، جای خالی چندین نام دیده میشود. فیلمهایی که اگر به پردهی بزرگ نقرهای راه پیدا میکردند میتوانستند به موفقیتی که لایقش هستند دست پیدا کنند.
مدیر اجرایی نتفلیکس یعنی آقای تد ساراندوس، اخیراً در مصاحبه با نیویورک تایمز اظهاراتی عجیب و جالب داشته است. زمانی که او دربارهی پدیدهی باربنهایمر در تابستان گذشته صحبت میکرد اصرار داشت که موفقیت دو فیلم Barbie و Oppenheimer، صرفاً بخاطر اکران فیزیکی آنها در تئاترها نبوده و حضور مردم برای تماشای این دو فیلم اهمیتی ثانوی داشته است.
این اظهارات کمی غیر واقعبینانه بهنظر میرسند، با این حال او ادامه داد:«هیچ دلیلی ندارد که فکر کنیم تمامی مردم نیازمند صفحه نمایشی به بزرگی پردهی سینما هستند! به عنوان مثال پسرم یک تدوینگر است، بیست و هشت سال سن دارد و فیلمی مثل لارنس عربستان را روی گوشی خود تماشا میکند.»
جدا از مثال نامناسب ساراندوس، گفتهی او بطور کلی اشتباه بهنظر میرسد. بسیاری از فیلمها روی پردهی سینما بهتر هستند چرا که خیلی ساده بگوییم، تصویر به اندازهی کافی بزرگ است. دو علت اصلی برای ارجحیت تجربهی تئاتری فیلمها میتوان عنوان کرد که گفتهی مدیر اجرایی نتفلیکس را به چالش میکشند؛ اولاً اینکه وقتی در تئاتر هستید میتوانید بیشترین جزئیاتی که در فیلمبرداری رخ داده را به وضوح در صفحه نمایش بسیار بزرگ آن ببینید و هر فیلم ذاتاً از مجموعهی همین تصاویر تشکیل شده است.
فیلمهایی در ژانر ترسناک وجود دارد که هیچگاه موفق به تجربهی تئاتری آنها نشدیم چون که هیچگاه اکران حضوری نداشتند. در ادامه نگاهی به لیست عناوینی خواهیم انداخت که یا در تلویزیون نمایش داده شدند، یا بر روی سرویسهای استریم آنلاین عرضه شدند یا مستقیم دیویدی آنها انتشار یافت، اما هیچگاه نتوانستیم تجربهی سینمایی لازم را با آنها تجربه کنیم.
Prey
شکی نیست که Prey در صفحهای بسیار بزرگ و در سالنی پر از جمعیت تجربهای فوقالعاده میشد
متأسفانه هیچگاه موفق به دیدن نسخهی تئاتری فیلم Prey نشدیم؛ با وجود اینکه برای عرضهی گسترده در سینماها ترتیب داده شده بود، اما زمان عرضه مستقیماً وارد سرویس Hulu شد. کارگردان آن، یعنی تراختنبرگ در مصاحبهای معتقد بود که این فیلم تنها بر روی این سرویس منتشر شد تا به نحوی به مخاطبان ثابت کند که سرویس استریم دیزنی به خوبی در حال رشد است!
«مسئولان سرویس استریم امیدوارند که با چنین سیاستهایی تلقین کنند که مقیاس بزرگتر را هم در نظر دارند و این سیستم صرفاً برای آثار کوچکتر با بودجههای محدود نیست! به عبارت دیگر آنها میخواهند بگویند که در سرویس ما تجارب سینمایی با مقیاس غولآسا هم وجود دارد.»
حدس بزنید که علاوه بر Hulu کجا میتوان یک تجربهی سینمایی اثری با مقیاس غولآسا را تجربه کرد؟ درست است، روی پردهی سینما و در سالن تئاتر! فیلم Prey، فیلمبرداری زیبایی از محیطهای سرسبز دارد؛ زیبایی طبیعی آمریکای غربی در اینجا میتواند با بهترین فیلمهای وسترن برابری کند؛ یکی از سکانسهای اکشن این فیلم در جنگلی مهآلود دنبال میشود که مطمئناً میتوانست برای تماشاگران حاضر در سالن نفسگیر باشد. شکی نیست که Prey در صفحهای بسیار بزرگ و در سالنی پر از جمعیت تجربهای فوقالعاده میشد. اکنون طرفداران امیدوارند که حداقل دنبالهی این فیلم برای باکس آفیس لیست بشود.
Curse of Chucky
چاکی، عروسک معروف فیلمهای ترسناک میتواند هر کسی را زهر ترک کند!
در حالی که دو فیلم Bride of Chucky و Seed of Chucky، این مجموعه را تا حدودی اغراق آمیز کردند، در سال ۲۰۱۳ با انتشار Curse of Chucky، این اسباب بازی ترسناک را به ریشههای وحشتناکش بازگرداند. این نسخه را میتوان یک فیلم در ژانر فرعی «خانهی متروک» دسته بندی کرد، با این تفاوت که به جای یک روح، این شخصیت چاکی است که شب را برای بازدید کنندگان خانه پر از ترس میکند. شخصیت نیکا با بازی فیونا دوریف، زنی بر روی ویلچر است و فیلم مطمئن شده که بتواند او را به هر طریقی زهرترک کند!
چند سال پس از نسخهی سال ۲۰۱۳، شاهد ظهور Cult of Chucky بودیم؛ فیلم ترسناکی که پس زمینهی زمستانی داشت و در تیمارستان روایت میشد. این یکی را حتی میتوان بهتر هم قلمداد کرد. مضمون اصلی داستان تکیه بر روح دوگانهی چارلز لی ری است که به عروسکهای متعددی تقسیم شده است. در اینجا قاتل روانی معروف، یک ارتش عروسکی را رهبری میکند که به او اجازه میدهد تا بتواند حربههای اسلشر بسیار بیشتری پیاده کند. بطور کلی این دو فیلم از سری چاکی بسیار مفرح هستند و اگر در تئاتر اکران میشدند مطمئناً طرفداران بیشتری به سمت این سری ترغیب میشدند.
Significant Other
خیلی خوب میشد اگر میتوانستیم این سفر ترسناک و علمی تخیلی را بر روی پردههای بزرگ سینما ببینیم
داستان کلی فیلم Significant Other، دربارهی زوجی با نامهای روث و هری است که مدتیست با هم هستند، اما نمیدانند آیندهی رابطه به کجا ختم خواهد شد. آنها برای تفریح به سفری چند روزه در طبیعت میروند تا اینکه در آنجا متوجه میشوند که چیزی عجیب و ترسناک در جنگل وجود دارد. فیلم روایت آرامی دارد و عجله نمیکند؛ دیالوگها بخش مهمی را تشکیل میدهند اما بازی مونرو و لیسی چنان خوب به نظر میرسد که هیچگاه فکر نمیکنید گفتگوی آنها خسته کننده است.
مکانهایی که داستان در آن جریان دارد، بسیار چشمگیر هستند و فیلمبرداری خوب آنها به داستان رابطهی دراماتیک زوج اصلی داستان، روح داده است. خیلی خوب میشد اگر میتوانستیم این سفر ترسناک و علمی تخیلی را بر روی پردههای بزرگ سینما ببینیم.
Trick ‘r Treat
فیلم Trick ‘r Treat قطعه پازل گمشدهی قصههای هالووین است
این فیلم در سال ۲۰۰۷ توسط کمپانی برادران وارنر مستقیماً بر روی دیسک عرضه شد و هیچگاه نشر تئاتری برایش در نظر گرفته نشد. با این وجود، به دلیل کیفیت ساخت بالای آن توانست بر سر زبانها بیافتد. در سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، البته چندین سینما آن را به تصویر کشیدند و طرفداران توانستند برای اولین بار این فیلم را در آنجا تماشا کنند.
آدم با خودش فکر میکند که اگر فیلم کمی دیرتر عرضه میشد آیا شرایط متفاوت میشد؟ احتمالاً آنا پاکوین میتوانست از همان ابتدا در سریال True Blood ایفای نقش کند و برایان کاکس، حتی قبل از رسیدن به Succession، رزومهای بهتر برای خودش دست و پا میکرد. مایکل دووگرتی، کارگردان فیلم هم در کنار آثاری چون Krampus و Godzilla: King of Monsters، اثر فاخر دیگری در کارنامهاش میداشت و ثابت میکرد که واقعاً کارش در سینما خوب است.
خلاصه که طرفداران میبایست خودشان ماجراجوییهای ترسناک و فریکی فرد کوچکی به نام سم را در صفحهی کوچک روبرویشان دنبال میکرد. فیلم Trick ‘r Treat قطعه پازل گمشدهی قصههای هالووین است؛ در این مجموعه چندین داستان در این مورد را دنبال میکنید که گاه احمقانه و گاه ترسناک هستند. لذتهای شیطانی این مجموعه مطمئناً باید جایی در لیست تماشای هر دوستدار فیلم ترسناک، داشته باشد؛ خصوصاً اگر در روزهای پاییزی منتهی به هالووین باشیم.
The Passenger
در این فیلم طراحی صداهای فوقالعادهای وجود دارد که شنیدن آنها بر روی اسپیکرهای بزرگ شنیدن داشت
فیلم دوم، اگر در تئاترها اکران میشد مشخصاً توانایی بروز بسیار بهتری پیدا میکرد؛ در این فیلم طراحی صداهای فوقالعادهای وجود دارد که شنیدن آنها بر روی اسپیکرهای بزرگ شنیدن داشت. داستان اصلی فیلم درباره یک کارگر فستفودی ساده لوح به نام رندی است که در محل کار به او زور گفته میشود. یک روز، همکار رندی یعنی بنسون از کوره در میرود و کاسه صبرش لبریز میشود. از مغازه به سمت وانت خود میرود، یک اسلحهی شکاری بر میدارد و بر میگردد داخل. بنسون در اینجا میخواست که نشان بدهد هر چیزی که عوض دارد گله ندارد و اگر کسی به کس دیگر زور میگوید، بهتر است منتظر انتقام هم باشد! پس از آن هم رندی و بنسون راهی یک سفر میشوند که نام فیلم ریشهاش را از آنجا گرفته است.
صدای شلیک اسلحه و دیگر صداهای ضربه دار باعث شوکه کردن بیننده و سوپرایز شدن او در میان صحنههای مهیج میشود، مطمئناً تجربهی تئاتری The Passenger باعث برجسته شدن این جنبه از فیلم میشد. همچنین، وجود یک نمایشگر بزرگ به خوبی میتوانست تلاشهای ظریف و پر از بیانِ برچهولد و گلنر را در فضایی ترسناک به نمایش بگذارد.
The Midnight Meat Train
کیتامورا به خوبی توانسته است از ابزار گرافیکی در دسترسش برای ساختن فیلمی با ارزش بصری بالا، بهره ببرد
بارکر اصلاً اشتباه نمیکند، چرا که این فیلم معرکه است و در سالهای پس از انتشار نصفه و نیمهاش توانسته فنهایی هم پیدا کند. بردلی کوپر در نقش لئون ظاهر شده؛ عکاسی جوانی که به عکس گرفتن از دنیای زیرزمینی نیویورک علاقهمند است. همین موضوع سنگ بنای داستان است. یک شب او از دختری عکس میگیرد که در ادامه در مترو گم میشود و عکسی دیگر هم از مردی وجود دارد که احتمال میرود دزد او باشد. به همین ترتیب که لئون شیفتهی این مرد قصاب میشود، به مرور وارد یک دنیای زیرزمینی در زیر خیابانهای شهر میشود که خشونتبار و بیرحم است.
کشتارها در فیلم The Midnight Meat Train، توسط CGI ساخته شدهاند و تصاویر فیلم زیر خرواری از ابزار آلات سینمایی دفن شده است. نتیجتاً خشونتهای موجود در اینجا به قدری رنگ و لعاب دیدهاند که تنها میتوان در صفحههای بزرگ سینما لذت واقعی دیدنش را چشید. کیتامورا به خوبی توانسته است از ابزار گرافیکی در دسترسش برای ساختن فیلمی با ارزش بصری بالا، بهره ببرد.
Little Monsters
لوپیتا نیونگو با این فیلم نشان داد که نه تنها استعداد زیادی در جان دادن به نقشهای ترسناک دارد، بلکه خندهدار نیز هست
این فیلم یک اثر ترسناک زامبیمحور بود که هیچگاه به روی پردههای سینما نرفت و پس از شروع موفق در فستیوال Sundance، مستقیماً روی سرویس استریم Hulu قرار گرفت. لوپیتا نیونگو با این فیلم نشان داد که نه تنها استعداد زیادی در جان دادن به نقشهای ترسناک دارد، بلکه خندهدار نیز هست.
فیلم Little Monsters، قصهی یک سفر مدرسهای را روایت میکند که خیلی زود بخاطر هجوم زامبیها تبدیل به کشتارگاه میشود. نیونگو در نقش یک معلم به نام خانم آدری کارولین ظاهر میشود که وظیفه خود میبیند تا دانشآموزان خردسالش را در مقابل هیولاها امن و امان نگه دارد. جاش گد هم در این فیلم نقش فردی به نام تدی مکگیگل را بازی میکند که به مرور متوجه میشویم چیزی کم از زامبیها ندارد!
خشونت به نمایش گذاشته شده در این فیلم تا حدی کمیک و اغراق شده است؛ برای مثال میتوان فکر کرد که با Shaun of the Dead روبرو هستیم نه Dawn of the Dead. فیلم Little Monsters در به راه انداختن دریاچه خون کم نمیگذارد و المانهای کمدی در آن به خوبی با خشونت افسار گسیخته هماهنگ شدهاند. همهی اینها باعث میشود تا حسرت بخوریم که چرا این فیلم نتوانست به تئاترها راه پیدا کند؛ اگر چنین اتفاقی میافتاد احتمالاً نیونگو بیش از پیش به عنوان یک چهرهی موفق در ژانر وحشت به یاد آورده میشد.
Body Bags
Body Bags بیننده را به یک فستیوال حال بهم زن اما جذاب دعوت میکند
هیچ موردی احتمالاً بهتر از Body Bags وجود ندارد که گفته قبلی را تأیید کند. این مجموعه فیلمهای کوتاه که در اوایل دهه ۹۰ میلادی ساخته شد، توسط چهرههای افسانهای ژانر وحشت و اسلش یعنی جان کارپنتر و توب هوپر کارگردانی شده است و همانطور که انتظار میرود آثاری با کیفیت و پیچیده ساخته شدهاند. در قسمت The Gas Station، داستان دختری را دنبال میکنیم که در شیفت شب کار میکند و همزمان شایعات فرار یک قاتل روانی از تیمارستان محلی او را به وحشت انداختهاند.
در قسمت Hair، مردی پروسهی درمان رشد موی جدیدی را امتحان میکند، اما خیلی زود متوجه میشود که موهای زائد به شکلی عجیب در قسمتهایی که انتظارش را نمیکشید در حال رشد هستند! هوپر با کارگردانی قسمت Eye، داستانی شوکه کننده از یک بازیکن بیسبال را ساخته که توسط فرد مردهای پیوند چشم دریافت میکند و پس از آن باید با ویژنهای روانی و جنسی شدیداً ترسناک روبرو بشود.
همانطور که از خلاصهی قسمتهای مختلف این مجموعهی ترسناک مشخص است، Body Bags بیننده را به یک فستیوال حال بهم زن اما جذاب دعوت میکند که بهتر بود در کنار دیگران به مشاهدهاش پرداخت و تجربهی زهر ترک شدن دسته جمعی با آن را به دست آورد! اگر چند دوست که عاشق فیلم ترسناک هستند دارید، آنها را دور هم جمع کنید و به تماشای Body Bags بپردازید، چرا که دیدن آن به صورت گروهی بسیار بهتر خواهد بود!
Sick
فیلم Sick داستانی جالب در ژانر وحشت با محوریت پاندمی ویروس کرونا به نمایش میگذارد
با این حال Sick در اوایل سال ۲۰۲۳ منتشر شد، زمانی که رنسانس آثار اسلشر بود و همگی در تئاترها اکران شدند؛ در این دوره دو فیلم جدید سری Scream به روی پرده سینما رفت و در کنار آن آثار باکیفیت دیگری در این سبک مثل Thanksgiving به کارگردانی الی راث هم، وجود داشت. فیلم Sick کاملاً در همین دسته قرار میگیرد؛ اصلاً نویسندگی آن هم بر عهدهی کوین ویلیامسون بود که اولین فیلمهای سری Scream را نوشته است و آثار کلاسیک اسلشر دیگری مثل I Know What You Did Last Summer را هم با نام او میشناسیم. مطمئناً اگر فیلم Sick هم به روی پرده میرفت طرفداران بیشتری به سوی او جذب میشدند؛ چه چیزی بهتر از دیدن یک فیلم ترسناک که در کابینی در جنگل جریان دارد و توییست اصلی آن پیرامون پاندمی ویروسی است که به تازگی دنیا با آن کنار آمده.
پارکر و میری، به ترتیب با بازی گایدن ادلون و بت میلیون، تصمیم میگیرند که روزهای ابتدایی قرنطینه را در یک خانهی لوکس جنگلی بگذرانند اما خبر ندارند که در همین حوالی یک قاتل تشنه به خون هم پرسه میزند. اگر نسبت به تنفس افراد دیگر هم بخاطر ترس از شیوع ویروس کرونا حساس هستید و از آن میترسید، پس باید پرسید چگونه میخواهید با یک قاتل چاقو به دست روبرو شوید؟ و نقطه قوت این فیلم هم در همین نکته نهفته است. Sick قادر است که سکانسهای تعقیب و گریز جذاب که مهیج هم هستند را به خوبی به نمایش بگذارد که ندیدن مستقیم آنها بر روی پردهی سینما واقعاً غبطه برانگیز است.
Tremors 2: Aftershocks
این فیلم کمدی استهزا در ژانر وحشت میباشد که در حقش تا حد زیادی اجحاف شده است
اگر Tremors 2: Aftershocks بر روی پرده سینما میرفت و انتشار تئاتری برای آن در نظر گرفته میشد، طرفداران مطمئناً میتوانستند بهتر متوجه بشوند که این نسخه تا چه حد سری را به سمت کمدی سوق داده است. این بار، کرمهای غولآسای Graboid تکامل پیدا کردهاند و مأموری به نام ارل بست (با بازی فرد وارد) برای روبرو شدن با این موجودات زیرزمینی که اشتهای سیری ناپذیز برای خوردن موتور اتومبیلها دارند، استخدام شده است. از همین نکته میتوان متوجه شد که پلات اصلی داستان تا چد مسخره و استهزا آمیز میباشد، اما همین باعث جذابیت فیلم است! نسخهی دوم این سری، به خوبی نشان میدهد که چطور آثار اجحاف شده اما با کیفیت، میتوانند در آینده مفید باشند و منجر به پیشآمدهای موفقیتآمیز بشوند.
Dark Night of the Scarecrow
Dark Night of the Scarecrow، فیلمی تنشزا و درگیر کننده است که داستانی پیچیده از پشیمانی، انتقام و تعصبات مذهبی را به نمایش میگذارد
این فیلم دربارهی بیعدالتی مردم کوته فکر و خرافاتی روستایی است که به شکلی خودخواسته دست به اجرای عدالت میزنند؛ فردی به نام بوبا با بازی لری دریک به دلیل عدم توازن عقلی توسط مردم این روستا به دار آویخته میشود. این مرد که مشابه با یک مترسک اعدام میشود، خیلی زود انتقام جرم نامقدس و بیعدالتی انجام شده را میگیرد. بوبا به شکلی از این صانحه جان سالم به در میبرد و یک به یک مردم روستا را میکشد.
Dark Night of the Scarecrow، فیلمی تنشزا و درگیر کننده است که داستانی پیچیده از پشیمانی، انتقام و تعصبات مذهبی را به نمایش میگذارد. چارلز درنینگ مثل همیشه توانسته نقشی ماندگار بیافریند که در کنار طراحیهای تیم تولید به آن رنگ و لعابی ترسناک داده شده است. اگر این فیلم را دیده باشید ظاهر مترسکی بوبا و چشمهای ترسیدهی او پشت کیسهی پارچهای را نمیتوان به راحتی فراموش کرد. میتوان حدس زد که اگر این فیلم راهش را بر روی پردهی سینما و سالنها تئاتر پیدا میکرد احتمالاً میتوانست بوبا را شخصیتی همتراز با مایکل مایر و جیسون ورهیس، در میان چهرههای نوستالژیک ژانر اسلشر قرار دهد.
Dead End
هر زمان صحبت از فیلمهای وحشتناک کریسمسی است میبایست به نام Dead End هم اشاره کرد
این فیلم شباهت زیادی به سبک روایی نمایشنامهها دارد چرا که بیشتر آن تشکیل شده از دیالوگهاییست که شخصیتها هنگام رانندگی با هم رد و بدل میکنند. ستارههای ژانر وحشت یعنی لین شیی و ری وایز، نقش والدین خانوادهای را ایفا میکنند که قصد سفر به خانهی جنگلی مادربزرگ را دارند. با وجود این تفاسیر، چنین زمینهی دلنشینی خیلی زود خراب میشود و شب کریسمس برای تمامی اهالی خانواده غافلگیر کننده پیش میرود. زمانی که وارد جادههای جنگلی میشوند، به شکلی اسرار آمیز، جاده تمامی ندارد و در امتداد درختان کش میآید! خیلی طول نمیکشد که این وضعیت عجیب افراد حاضر در اتومبیل را به سمت دیوانگی سوق میدهد.
دیدن زنی سفیدپوش و ماشین سیاهی که در دل شب به آرامی جلو میرود، به خوبی نشانههای بدشگون مرگ هستند و دیوانگی افراد حاضر در خودرو، همهچیز را به سمت سرنگونی سوق میدهد. دلیلی وجود دارد که همواره از لین شیی به عنوان یکی از بازیگران زن محبوب ژانر وحشت یاد میشود؛ او واقعاً در به نمایش کشیدن زنانی که در وضعیتهای دیوانهوار، شگفتانگیز و ترسناک هستند، استعداد دارد. البته که شاید فیلم Dead End بهترین جا برای دیدن درخشش او نیست. چرا که بازی جذاب او در کنار مضامینی چون خشونت، خون، دیوانگی و کمدی موقعیتی، به دلیل عرضهی محدود به اندازهی کافی دیده نشده است.
جمع بندی
در طول مقالهای که خواندید، به معرفی تعدادی از فیلمهای ژانر وحشت پرداختیم که به دلیل عدم اکران در سینماها و از سر گذراندن عرضهای محدود، به اندازهای که لایقش بودند دیده نشدند. عدم عرضه در سینماها طرفداران را از چشیدن لذت جنبههای بصری، صوتی، سکانسهای پر از تعلیق و بازیهای جذاب بازیگران، در فیلمهای نام برده محروم کرد.