وزیر اسبق نفت:
ما خودرو را خیلی گران به مردم میفروشیم/ بنزین را وقتی باید گران کرد که خودرو خیلی ارزان شود
وزیر اسبق نفت گفت: تحریم، دشمن شماره یک بهره وری است. اقتصادی که بر رانت بنیان نهاده شده، ربطی به بهرهوری ندارد. در این شرایط اینکه خودروسازان ما روی بهبود کیفیت و از جمله ایمنی کار کنند، منطقی نیست، چون هر چیزی تولید کنند، با هر قیمتی مردم میخرند. پس وقتی رقیب ندارند، چرا دنبال بهره وری و کاهش قیمت و رشد کیفیت بروند
بیژن زنگنه بهرهوری را از الزامات ماندگاری در چرخه توسعه دانست، اما گفت: ما هنوز درگیر ابتداییترین مبانی بهرهوری هستیم و هنوز بحث داریم که توسعه خوب است یا بد؟ هنوز وارد چرخه توسعه نشدهایم و کماکان در تعامل با دنیا مشکل داریم و در این زمینه علاوه بر دولت، بخشی از نخبگان ما که به جای رویکرد واقعی، نگاه ژورنالیستی به اقتصاد دارند نیز مقصرند.
وی با طرح این سوال که «چرا ارتباط صنعت و دانشگاه ما همچنان ضعیف است؟» گفت: شاید تصور شود مشکل از مدیران صنعتی یا استادان دانشگاه است که باعث شده صدها پایان نامه دانشگاهی هیچ کاربرد عملی نداشته باشد یا مشکل کمبود بودجه پژوهشی است که مثلا باید با تصویب مجلس حل شود، اما اصل موضوع این است: اقتصادی که در آن رقابت نباشد، نیازی به پژوهش هم ندارد.
وی توضیح داد: در حوزه اقتصادی، اگر یک شرکت در فضای بازار آزاد نتواند رقابت کند، یعنی یا کیفیتش را بالا ببرد و یا قیمتش را پایین بیاورد، نابود میشود. رقابت در بازار طبیعی امر انتخابی نیست، بلکه بحث ماندن یا نماندن و بحث مرگ و زندگی است. در سه دهه اخیر، شرکتهای بزرگی نظیر نوکیا در بخشهایی کاملا حذف شدند که اصلا تصور آن را نمیکردیم. این نتیجه موضوع مهم رقابت است که تعیین میکند کدام شرکت بماند و کدام نماند؟ و راه ادامه حیات، افزایش کیفیت یا کاهش قیمت است.
زنگنه پاسخ این پرسش که «آیا اقتصاد تعاملی مبتنی بر بازار آزاد را با تمام نقاط ضعفش میپذیریم؟» را مهم ارزیابی کرد و افزود: اگر نخواهیم تعامل کنیم، چارهای جز اتخاذ سیاست جایگزینی واردات نداریم، ولی این سیاست حتی یک کشور را وارد چرخه توسعه نکرده است. وقتی شرکتهای ما مزیتی نداشته باشند و با هیچ جا رقابت نکنند، در داخل هم به جای رقابت، تبانی میکنند و نتیجه آن فشار شدید بر مردم است. در مواردی، علت رشد ما در ورزش، پذیرش هنجارهای بین المللی بوده و اگر قرار باشد در اقتصاد فقط با خودمان مسابقه دهیم، هیچ رشدی نمیکنیم.
وی با موثر دانستن دولت، در عین حال گفت: بیش از دولت، خود نخبگان ما هم در این ضعف سهیمند، چون بخشی از آنها بیش از تعامل مثبت با جهان، جایگزینی واردات را قبول دارند. در حالی که کشور خودکفا با کشور دارای تراز بازرگانی مثبت تفاوت دارد. برای صادرات باید چیزی تولید کرد که دیگران بخرند، نه این که مثلا خودرو ۱۵ هزار دلاری را برای صادرات، دستوری ۱۰ هزار دلار بفروشیم. این که قابل ادامه نیست.
زنگنه «نیروی باسواد» را از مزایای کشور توصیف و تاکید کرد: ما باید روی استراتژیها و پارادایمهای اصلی توسعه و زیستن در دنیای امروز فکر کنیم و این کار نخبگان است. همه چیز را هم نباید گردن دولت انداخت، باید روی این موارد کار کنیم تا دولت هم بپذیرد.
وی افزود: تحریم، دشمن شماره یک بهره وری است. اقتصادی که بر رانت بنیان نهاده شده، ربطی به بهرهوری ندارد. در این شرایط اینکه خودروسازان ما روی بهبود کیفیت و از جمله ایمنی کار کنند، منطقی نیست، چون هر چیزی تولید کنند، با هر قیمتی مردم میخرند. پس وقتی رقیب ندارند، چرا دنبال بهره وری و کاهش قیمت و رشد کیفیت بروند؟
وزیر سابق نفت با اشاره به مباحث موجود در خصوص لزوم افزایش قیمت بنزین برای کاهش مصرف و افزایش بهره وری گفت: معتقدم بنزین را وقتی باید گران کرد که خودرو خیلی ارزان شود. ما خودرو را خیلی به مردم گران میفروشیم. بگذاریم خودرو رقابتی شود تا مردم بتوانند بهترین خودرو را بخرند. من همیشه مخالف افزایش قیمت بنزین بودم، چون مردم تحمل ندارند و هدف را هم اصلاح اقتصادی نمیدانستم، بلکه درآوردن پول برای اصلاح یارانه میدانستم. مقادیر افزایش قیمت آنقدر کشش نداشت که مصرف را کم کند.
زنگنه گفت: من قبول دارم که نظام بازار آزاد هزاران اشکال دارد، اما اگر آن را دنبال و اشکالاتش را رفع نکنیم، درگیر دهها هزار ایراد اقتصاد کمونیستی و اقتصاد ژورنالیستی میشویم. تفکرات بخشی از نخبگان ما ژورنالیستی است و اگر اینها را اصلاح نکنیم، وارد چرخه توسعه نمیشویم. بهرهوری از الزامات ماندگاری در چرخه توسعه است و ما هنوز وارد این چرخه نشدهایم، کماکان مشغول این هستیم که FATF را بپذیریم و با سیستم بانکی جهانی کار کنیم یا نه؟ مگر بدون بانک یا برخی قواعد و کنوانسیون ها، الان میشود زندگی کرد؟
وی با اشاره به سخنان برخی که میگویند «ما اقتصاد اول دنیا شدهایم!»، گفت: بزرگترین اشکال نظامیههای بغداد و نیشابور و اصفهان از نظر من، تئوریزه کردن جهل و جمود فکری به نام علم بود. الان هم بعضی کارها انجام میشود که عقلانیت را نابود میکند و نخبگان باید به جای تایید این کارها، حرفهای کلان خودشان را بزنند.