مرد افغان در تهران مرتکب قتل شد
سوءظن و شک از او مردی خشمگین و بیرحم ساخته که فقط به فکر انتقام است. انتقامی هولناک که فرجامی جز قتل مادرزن و زخمیکردن همسر، خواهر و پدرزن نداشت. بعد از این جنایت هولناک از محل گریخت اما با ردیابیهای پلیس دستگیر شد.
آنطور که بررسی دوربینهای مداربسته نشان داد، او قبل از رسیدن به خانه پدرزنش، چاقو را در کیسهای مشکی گذاشته و زیر لباسش مخفی کرده بود. شاهدان هم در تحقیقات گفته بودند ابتدا با شیشهای شکسته و بعد با چاقو به سمت قربانیان حمله کرده است.
متهم حالا با حکم قصاص روبهرو شده و اگر نتواند رضایت خانواده همسرش را جلب کند، پای چوبهدار خواهد رفت. این هفته رودرروی او قرار گرفته و روایتگر حرفهای او بودهایم.
ایرانی نیستی؟
نه اهل افغانستان هستم و چند سالی است که برای زندگی به ایران آمدهام.
چرا با همسرت اختلاف داشتی؟
دو ماهی میشد که اختلاف و درگیری من و همسرم آغاز شده بود. متوجه تغییر رفتار او شده و حدس میزدم با مرد غریبهای ارتباط دارد و به من خیانت کرده است. برای همین همیشه دعوا و درگیری داشتیم. او میگفت شک تو بیاساس است و من برای اثبات حرفم به دنبال مدرک و دلیل محکم بودم.
مدرکی هم پیدا کردی؟
شب قبل از حادثه گوشی همسرم را بررسی کرده و با پیامها و عکسهایی روبهرو شدم که نشان میداد او با مردی غریبه در ارتباط است. با هم درگیر شدیم و زنم را از خانه بیرون انداختم و گفتم باید به خانه پدرت برگردی.
بعد هم تصویر پیامکها و عکسهایی را که از گوشی همسرم پیدا کرده بودم و اثباتکننده حرفم بود برای پدرش ارسال کردم.
واکنش او چه بود؟
واکنشی نشان نداد و همین باعث شد عصبانیتر شوم. تا صبح منتظر ماندم تا واکنش نشان دهد اما او فقط پیامها را دید و جوابی نداد.
این رفتار، بیاعتنایی به خیانت دخترش بود. تصمیم گرفتم به خانهشان بروم و به خیانت دخترش و رفتار خودش اعتراض کنم. او باید در برابر خیانت دخترش پاسخ میداد نه اینکه سکوت کند.
بعد چه شد؟
وقتی مقابل خانه پدرزنم رسیدم؛ مادرزنم در را باز کرد و باعصبانیت به او گفتم در جریان خیانت دخترت قرار گرفتهای؟ که او با خشم جواب داد نباید به دخترش تهمت بیاساس بزنم و به خواهرم توهین کرد.
رفتارهای خانواده همسرم باعث شد خون جلوی چشمانم را بگیرد و با چاقو به جان آنها بیفتم. نمیفهمیدم چه کار میکنم و هرکسی جلویم میآمد او را میزدم. وقتی به خودم آمدم خانواده همسرم غرق در خون روی زمین افتاده بودند و فرار کردم.
پس چرا با خودت چاقو بردی؟
من چاقویی نداشتم . پدرزنم با چاقو به من حمله کرد و من چاقو را از دستش گرفتم و به خودش ضربه زدم.
اما دوربینها نشان داده که چاقو همراهت داشتی؟
(سکوت متهم )
ارزش داشت به خاطر سوءظن، آینده خودت و خانواده همسرت را خراب کنی؟
آن لحظه خون به مغزم نرسید و نمیفهمیدم چهکارمیکنم. فکر میکردم پدرزنم با دخترش برخورد میکند اما هیچ واکنشی نشان نداد.
انتظار چه واکنشی داشتی؟
در طایفه ما رسم بر این است که وقتی کسی خیانت کند خودمان مجازاتش میکنیم. پدرزنم باید مرد خیانتکار را پیدا میکرد و دخترش و او را مجازات میکرد، اما در برابر خیانت همسرم، من مقصر شدم.
فکر میکنی بتوانی رضایت بگیری؟
الان که قصاص میخواهند و عصبانی هستند اما خانوادهام در تلاش هستند رضایت آنها را کسب کنند. باید منتظر ماند.