عباس عبدی: از زندانی بودن امثال تاجزاده چه نتیجه‌ای حاصل خواهد شد که برای زیدآبادی هم پرونده جدیدی باز شده؟

تحلیلگر مسائل سیاسی در واکنش به خبر پرونده جدید برای مصطفی تاجزاده نوشت: راه مقابله با مبارزه جویی یا حتی سبک زندگی مردم و زنان اتکا به مواد قانونی کشدار و مطلوب حکومت و زندان کردن و بگیر و ببند و اعدام نیست. همچنان که راه عبور از فضای انسدادی مبارزه‌جویی و ادبیات متناظر آن و حمایت صریح یا ضمنی از تقابل های تند نیست. این دور باطل است.

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «درباره نامه آقا مصطفی» نوشت:

آخرین نامه آقا مصطفی در باره پرونده جدید نشانه وجود دوری باطل است. خیلی صریح باید گفت یک سوی این ماجرا اتخاذ این رویکرد را حق خود می‌داند و سوی دیگر هم برای برخورد با این رویکرد به قانون استناد می‌کند. بی شک این راه بن‌بست و بی‌نتیجه است. تنها راه؛ شکستن این دور باطل است. هر که برای شکستن آن پیشگام شود برنده است. 

راه مقابله با مبارزه جویی یا حتی سبک زندگی مردم و زنان اتکا به مواد قانونی کشدار و مطلوب حکومت و زندان کردن و بگیر و ببند و اعدام نیست. همچنان که راه عبور از فضای انسدادی مبارزه‌جویی و ادبیات متناظر آن و حمایت صریح یا ضمنی از تقابل های تند نیست. این دور باطل است. 

اتفاقا تجربه ۱۵۰ سال اخیر ما نشان داده است که در پسِ انگیزه‌های بظاهر امنیتی و ثبات اجتماعی در برخورد با شهروندان منتقد و مخالف؛ حفظِ منافع است و از مبارزه‌جویی خیرخواهانه و از خودگذشتگی‌های صادقانه نیز محصولی جز خشونت و تکرار گذشته با هزینه کلان به دست نیامده است. 

جالب این که نحوه برخورد حکومت با منتقدان نیز بسیار متفاوت است و به تجربه دیده است که اگر قدری گشودگی را پیشه کند، عدم برخورد با نتایج موثرتری دارد؛ و با برخورد تند نه فقط آثار گشودگی‌ها زایل می‌شود بلکه مواجهه‌ای تند علیه خود را هم کارکردی‌تر و‌ موثرتر می‌کند. در نقطه مقابل تقابل‌های تندتر هم در چنین فضایی به نتایج معکوس و انزوای سیاسی منجر می‌گردد.

مختصر این که مقابله با امر سیاسی و فرهنگی را نمی‌توان با اتکا به قانون‌های خودمصوب و با تفاسیر شاذ حقوقی و زندان حل کرد. در تاریخ اخیر ایران حتی یک مورد که این شیوه موفق باشد نمی‌توان سراغ گرفت مگر این که زمینه‌هایی اجتماعی و سیاسی، چنین برخوردی را تایید کند یا موجه بداند. زمینه‌ای که در حال حاضر مطلقا وجود ندارد.

در نقطه مقابل مواجهه و ادبیات رادیکال نیز حتی اگر ادعای تامین منافع مردم را داشته باشد، در نهایت هزینه‌های این مواجهه برای مردم نقد و فراوان و منافعش نسیه و اندک و سراب‌گونه بود و معمولا هم محقق نشده است.

جنبه دیگر این بن‌بست، سنگین شدن هزینه اصلاح مواضع برای هر دو طرف است. در این جنبه دو نکته وجود دارد‌. یکی این که کدام طرف، گام اول را بردارد. دوم این که اگر یک طرف گام اول را برداشت ولی طرف دوم آن را عقب‌نشینی و به سود اثربخشی و حقانیت روش خود تعبیر کرد، دوباره بر می‌گردند به وضعیت پیشین. باید سوال کرد که آیا دو‌طرف می‌خواهند از این وضعیت خارج شوند یا بقا و هویت خود را با این وضعیت تعریف کرده‌اند؟ 

گام اول باید به گونه‌ای باشد که وضعیت تغییر کند. در این زمینه، ابتکار عمل با حکومت است. در آن صورت، نیروهای سیاسی هم باید از این گام استقبال کنند. گام دوم از سمت آنهاست که عمل حکومت را تعبیر به شکست نکنند و به همین صورت گام‌های متقابل برداشته شود تا از وضعیت ستیز و بازی با جمع جبری صفر و حتی منفی خارج شویم.

راه حل کنونی چیست؟ یک راه این است که آقا مصطفی با ادبیاتی متناسب با فرآیند شکل گرفته موجود همراهی یا حتی سکوت کند و نقد وضعیت خود را به عهده دیگران بگذارد. شاید این راه موثرتر باشد هم برای جامعه و هم برای پرونده. 

حکومت چه باید کند؟ کار آن ساده‌تر است. همین امروز امکان آزادی بدون قید و شرط اغلب زندانیان مشابه را فراهم کند. یقین دارم که در برابر منافع سرشار آن شاهد عوارض چندانی نخواهند بود. اگر عفو معیاری زمستان ۱۴۰۱ نبود الان بزرگترین بحران سیاسی ادامه می‌داشت. اگر خیلی نگران هستند به همه آنان حداقل مرخصی دهند. این بزرگترین دستاورد سیاسی برای حکومت خواهد بود. 

از زندان بودن این افراد چه نتیجه‌ای حاصل خواهد شد که تازه برای زیدآبادی هم پرونده جدیدی باز شده است؟ بر فرض که قدری مشکلات برای حکومت پیش‌آید، پس «گل بی خار کجاست؟» فرایند جدید را تکمیل کنید دور مواجهه سنتی و امنیتی با منتقدان را خط بکشید. این نیز نیاز به یک تصمیم شجاعانه دارد. اگر جواب نداد می‌توانید دوباره مسیر خودتان را برگردید مشکل خاصی نیست. ولی پذیرش ریسک و هزینه‌های احتمالی این راه به تجربه آن و منافع قطعی آن کاملا می‌ارزد. 

امروز می‌توان مواضع خیلی‌ها را نقد و درباره آنها گفتگو‌ کرد ولی زندان بودن آنان مانع جدی است. مگر از آزادی آقای زیباکلام چه زیانی دیدید که از دیگران ببینید. همه می‌خواهند زندگی آرامی در کنار دیگران و مردم خود داشته باشند کسانی که بیمارگونه کنش سیاسی می‌کنند بسیار اندک هستند. «چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید.»

در این زمینه توصیه‌های هم به آقای پزشکیان دارم که در ادامه خواهم نوشت. نباید گذاشت که تحول اخیر دچار سرنوشت برجام شود. این آخرین فرصت برای عبور مسالمت‌آمیز از بن‌بست کنونی است. پس از شکست، محکوم کردن یکدیگر فایده‌ای ندارد، همه بازنده هستند.

 

منبع: جماران
دیدگاه