وزیر امور خارجه آمریکا بیان کرد:
بازسازی رهبری برای یک جهان نوین
وزیر امور خارجه آمریکا نوشت: شاید مهمترین تغییری که ما به آن دست یافتهایم، نه در مناطق بلکه در میان آنها بوده است. هنگامی که پوتین تهاجم خود را آغاز کرد، باور داشت که میتواند از وابستگی اروپا به گاز، نفت و زغالسنگ روسیه برای ایجاد تفرقه و تضعیف حمایت از اوکراین استفاده کند. اما او عزم کشورهای اروپایی و تمایل متحدان آسیایی برای کمک به آنها را دستکم گرفته بود.
آنتونی بلینکن در فارین افرز نوشت:
رقابتی شدید در جریان است تا عصر تازه ای در صحنه بینالملل تعریف شود. شمار کمی از کشورها، به ویژه روسیه با همکاری ایران و کره شمالی، و همچنین چین، مصممند که اصول بنیادین نظام بینالمللی را تغییر دهند. در حالی که شکل حکومت ها، ایدئولوژیها، منافع، و تواناییهای این کشورها متفاوت است، این قدرتهای تجدیدنظرطلب، همگی میخواهند حکومتهای خودکامه ای را در داخل تحکیم بخشند و حوزههای نفوذ خود را در خارج گسترش دهند. آنها همه در پی حل و فصل مناقشات سرزمینی با توسل به تحمیل یا زور هستند و از وابستگی اقتصادی و انرژی سایر کشورها به عنوان یک سلاح استفاده میکنند. همچنین، آنها به دنبال تضعیف بنیادهای قدرت ایالات متحده هستند: برتری نظامی و فناوری آن، ارز مسلط آن، و شبکه بینظیر اتحادها و مشارکتهای آن. در حالی که این کشورها یک محور متحد نیستند و دولت آمریکا به صراحت اعلام کرده که به دنبال تقابل بلوکی نیست، اما تصمیماتی که این قدرتهای تجدیدنظرطلب اتخاذ میکنند، نشان میدهد که ما باید قاطعانه عمل کنیم تا از وقوع چنان نتایجی جلوگیری کنیم.
پیش از آنکه رئیسجمهور جو بایدن و معاون رئیسجمهور کامالا هریس به قدرت برسند، این قدرتهای تجدیدنظرطلب، به طور تهاجمی منافع ایالات متحده را به چالش میکشیدند. این کشورها معتقد بودند که ایالات متحده در داخل در حال زوالی غیرقابل برگشت است و نیز از دوستان خود در خارج جدا شده است. آنها در آمریکا، ملتی را میدیدند که اعتماد به دولت از دست داده، یک دموکراسی آمریکایی که قطبی و فلج شده بود، و یک سیاست خارجی آمریکایی که اتحادها، نهادهای بینالمللی، و هنجارهایی را که واشنگتن ساخته و ترویج کرده بود، تضعیف میکرد.
رئیسجمهور بایدن و معاون رئیسجمهور هریس راهبرد نوسازی را دنبال کردند که شامل سرمایهگذاریهای تاریخی در رقابتپذیری داخلی همراه با یک کارزار دیپلماتیک فشرده برای احیای مشارکتها در خارج بود. آنها معتقد بودند که این استراتژی دو رکنی، بهترین راه برای از بین بردن تصورات رقبا مبنی بر افول و بیتفاوتی ایالات متحده است. این تصورات خطرناک بودند، زیرا به تجدیدنظرطلبان اجازه میدادند به تضعیف جهانی آزاد، باز، امن و شکوفا که ایالات متحده و بیشتر کشورها به دنبال آن هستند، ادامه دهند. جهانی که در آن کشورها آزادند راهها و شرکای خود را انتخاب کنند و در آن اقتصاد جهانی بر اساس رقابت منصفانه، شفافیت و فرصتهای گسترده تعریف شده است. جهانی که در آن فناوری به مردم قدرت میدهد و پیشرفت انسانی را تسریع میبخشد. جهانی که در آن قانون بینالمللی، از جمله اصول اصلی منشور سازمان ملل متحد، رعایت میشود و حقوق بشر جهانی مورد احترام است. جهانی که میتواند با واقعیتهای جدید سازگار شود، به دیدگاهها و بازیگران نوظهور صدا بدهد و با چالشهای مشترک حال و آینده مقابله کند.
استراتژی دولت بایدن امروز ایالات متحده را در موقعیت ژئوپلیتیکی بسیار قویتری نسبت به چهار سال پیش قرار داده اما کار ما هنوز تمام نشده است. ایالات متحده باید اراده خود را در تمامی دولتها حفظ کند تا تصورات قدرتهای تجدیدنظرطلب را متزلزل سازد. باید آماده تعمیق همکاری های این قدرتهای تجدیدنظرطلب باشد، با این هدف که اختلافات خود را ترمیم کنند. ایالات متحده باید به تعهدات خود و اعتماد دوستانش پایبند بماند. همچنین باید به کسب اعتماد مردم آمریکا نسبت به قدرت، هدف، و ارزش رهبری منظم آمریکا در جهان ادامه دهد.
بازگشت به بازی
تناسب استراتژیک ایالات متحده تا حد زیادی بر رقابتپذیری اقتصادی آن متکی است. به همین دلیل، رئیسجمهور بایدن و معاون رئیسجمهور هریس، دمکراتها و جمهوریخواهان را در کنگره رهبری کردند تا قوانینی تصویب کنند که سرمایهگذاریهای تاریخی برای ارتقاء زیرساختها، تقویت صنایع و فناوریهای محرک قرن بیست و یکم، بازسازی پایه تولید، تقویت تحقیقات و پیشبرد انتقال انرژی جهانی را انجام دهند.
این سرمایهگذاریهای داخلی ستون اول استراتژی دولت بایدن را تشکیل دادند و به کارگران و کسبوکارهای آمریکایی کمک کردند تا قویترین اقتصاد ایالات متحده را از دهه ۱۹۹۰ به این سو به حرکت درآورند. تولید ناخالص داخلی ایالات متحده از مجموع سه کشور بعدی بزرگتر است. تورم به برخی از پایینترین سطحها در میان اقتصادهای پیشرفته جهان رسیده است. نرخ بیکاری برای طولانیترین دوره در بیش از ۵۰ سال گذشته، در سطح چهاردرصد یا پاییین تر باقی مانده است.
ثروت خانوارها به بالاترین سطح خود رسیده و در حالی که هنوز بسیاری از آمریکاییها برای گذران زندگی چالش دارند و قیمتها برای بسیاری از خانوادهها همچنان بالاست، اما این بهبودی، فقر و نابرابری را به طور قابل توجهی کاهش داده و مزایای خود را به افراد و مکانهای بیشتری گسترش داده است.
این سرمایهگذاریها در رقابتپذیری آمریکا و موفقیت بازگشت ایالات متحده به طرز چشمگیری جذاب هستند. پس از تصویب قانون چیپس و علوم CHIPS and Science Act و قانون کاهش تورم در سال ۲۰۲۲ – بزرگترین سرمایهگذاری تاریخی در زمینه آب و هوا و انرژی پاک – سامسونگ کره جنوبی دهها میلیارد دلار برای تولید نیمههادیها در تگزاس اختصاص داد. شرکت تویوتای ژاپن میلیاردها دلار به تولید خودروهای الکتریکی و باتریها در کارولینای شمالی اختصاص داد. هر پنج تولیدکننده برتر نیمههادی در جهان متعهد شدهاند که کارخانههای جدیدی در ایالات متحده بسازند و ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری و بیش از ۱۰۰,۰۰۰ شغل جدید در آمریکا ایجاد کنند.
ایالات متحده اکنون بزرگترین دریافتکننده سرمایهگذاری مستقیم خارجی در جهان است. همچنین بزرگترین ارائهدهنده سرمایهگذاری مستقیم خارجی است که نشاندهنده قدرت بینظیر بخش خصوصی آمریکا در گسترش فرصتهای اقتصادی در سراسر جهان است. این سرمایهگذاریها نه تنها به نفع کارگران و جوامع آمریکایی است، بلکه وابستگیهای ایالات متحده به چین و دیگر کشورهای تجدیدنظرطلب را نیز کاهش میدهد و این کشور را به شریک بهتری برای کشورهایی تبدیل میکند که خود نیز میخواهند وابستگیهایشان را کاهش دهند.
در حالی که برخی از دوستان در ابتدا نگران بودند که سرمایهگذاریها و مشوقهای داخلی دولت بایدن به منافع اقتصادی آنها آسیب برساند، با گذشت زمان، آنها دیدهاند که نوسازی آمریکا چگونه میتواند به نفع آنها عمل کند. این امر تقاضا برای کالاها و خدمات آنها را افزایش داده و سرمایهگذاریهای خود آنها را در زمینه نیمههادیها، فناوری پاک و زنجیرههای تأمین مقاومتر، تحریک کرده است. همچنین این امکان را فراهم کرده که ایالات متحده و دوستانش به نوآوری تکنولوژیک ادامه دهند و استانداردهای فناورانه ای را تعیین کنند که برای حفظ امنیت، ارزشها و رفاه مشترک آنها حیاتی است.
شراکت در صلح
ستون دوم استراتژی دولت بایدن، احیای شبکه روابط ایالات متحده و بازنگری در آن بود—این امکان را فراهم کرد که واشنگتن و شرکای آن قدرت خود را برای پیشبرد یک چشمانداز مشترک برای جهان تجمیع کنند و با جدیت اما مسئولانه با کسانی که به دنبال تضعیف آن هستند رقابت کنند.
رقابت جدی به معنای استفاده از تمامی ابزارهای قدرت آمریکا برای پیشبرد منافع این کشور است. این رویکرد شامل تقویت مواضع نظامی، قابلیتهای اطلاعاتی، ابزارهای تحریم و کنترل صادرات، و سازوکارهای مشورتی با متحدان و شرکا میشود تا ایالات متحده بتواند به طور قابلقبولی تجاوز را بازداشته و در صورت لزوم، از خود دفاع کند. در حالی که واشنگتن به دنبال افزایش اقدامات تنشزا نیست، باید آماده باشد تا خطرات بیشتر را مدیریت کند.
در عین حال، رقابت مسئولانه به معنای حفظ کانالهای ارتباطی برای جلوگیری از انحراف رقابت به سمت درگیری است. این بدان معناست که ایالات متحده به وضوح نشان دهد که هدفش تغییر رژیم نیست و حتی در حالی که هر دو طرف رقابت میکنند، باید راههایی برای همزیستی پیدا کنند. همچنین به معنای یافتن راههایی برای همکاری در مواقعی است که منافع ملی ایجاب میکند. همچنین تعریف رقابت به گونهای است که امنیت و رفاه دوستان را تأمین کند، نه اینکه به زیان آنها تمام شود.
چین تنها کشوری است که اراده و توان تغییر نظام بینالمللی را دارد. رئیسجمهور بایدن از همان ابتدا به وضوح اعلام کرد که ما پکن را به عنوان "چالش اصلی" ایالات متحده در نظر خواهیم گرفت—رقیب استراتژیک بلندمدت و مهمترین رقیب. ما تلاشهای جدی برای حفاظت از پیشرفتهترین فناوریهای آمریکا، دفاع از کارگران، شرکتها و جوامع آمریکایی در برابر شیوههای ناعادلانه اقتصادی، و مقابله با تجاوز فزاینده چین در خارج و سرکوب در داخل انجام دادیم. ما کانالهای اختصاصی با دوستان خود ایجاد کردیم تا ارزیابی واشنگتن از خطرات اقتصادی و امنیتی ناشی از سیاستها و اقدامات پکن را به اشتراک بگذاریم. با این حال، ما ارتباطات نظامی-به-نظامی را از سر گرفتیم و تأکید کردیم که اختلافات جدی با چین مانع از حفظ روابط تجاری قوی با این کشور نخواهد شد. همچنین، اجازه نخواهیم داد که اصطکاک در روابط ایالات متحده و چین مانع از همکاری در اولویتهایی شود که برای مردم آمریکا و بقیه جهان اهمیت دارد، مانند مقابله با تغییرات اقلیمی، توقف جریان مواد مخدر مصنوعی و جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای.
در مورد روسیه، ما هیچ توهمی درباره اهداف انتقامجویانه رئیسجمهور ولادیمیر پوتین یا امکان "بازنشانی" روابط نداشتیم. ما در واکنش به فعالیتهای بیثباتکننده مسکو، از جمله حملات سایبری و دخالت در انتخابات ایالات متحده، بدون تردید قاطعانه عمل کردیم. همزمان، برای کاهش خطرات هستهای و جلوگیری از جنگ، معاهده جدید استارت را تمدید کردیم و یک گفتگوی راهبردی را برای ثبات آغاز کردیم.
همچنین درباره ایران و کره شمالی با چشمان باز عمل کردیم. ما فشار دیپلماتیک را افزایش دادیم و وضعیت نظامی ایالات متحده را برای بازدارندگی و محدود کردن تهران و پیونگیانگ تقویت کردیم. خروج یکجانبه و نادرست دولت ترامپ از توافق هستهای با ایران، برنامه هستهای تهران را از محدودیتهای خود آزاد کرد و امنیت ایالات متحده و شرکایش را تضعیف نمود. ما به ایران نشان دادیم که راه بازگشتی به پایبندی متقابل وجود دارد—اگر ایران مایل به اتخاذ آن باشد—در حالی که یک رژیم تحریم قوی را حفظ کردیم و به تعهد خود که ایران هرگز اجازه دستیابی به سلاح هستهای را نخواهد داشت، پایبند ماندیم. همچنین آمادگی خود را برای گفتگوهای مستقیم با کره شمالی اعلام کردیم، اما تأکید کردیم که به تهدیدات این کشور یا پیششرطهای آن تسلیم نخواهیم شد.
تعهد دولت بایدن به رقابت جدی و در عین حال مسئولانه در این زمینهها، بهانه قدرتهای تجدیدنظرطلب را که ایالات متحده را مانع حفظ صلح و ثبات بینالمللی میدانستند، از بین برد. این امر همچنین اعتماد بیشتری از جانب دوستان ایالات متحده به دست آورد و همراه با آن، شراکتهای قویتری ایجاد کرد.
ما برای تحقق پتانسیل کامل این شراکتها، چهار اقدام انجام دادیم. اول، دوباره به هستهایترین اتحادها و شراکتهای کشور متعهد شدیم. رئیسجمهور بایدن به متحدان ناتو اطمینان داد که ایالات متحده به تعهد خود مبنی بر اینکه حمله به یکی، حمله به همه است، پایبند خواهد بود؛ تعهدات امنیتی محکم کشور به ژاپن، کره جنوبی و دیگر متحدان در آسیا را تأیید کرد؛ و نقش جی۷ را به عنوان کمیته راهبری دموکراسیهای پیشرفته جهان دوباره احیا کرد.
دوم، ما اهداف جدیدی به اتحادها و شراکتهای ایالات متحده تزریق کردیم. ما گروه کواد (Quad) را که شراکت با استرالیا، هند و ژاپن است، ارتقا دادیم و اقدامات مشخصی برای تحقق یک چشمانداز مشترک برای یک اقیانوس هند و اقیانوس آرام آزاد و باز، از تقویت امنیت دریایی گرفته تا تولید واکسنهای ایمن و مؤثر انجام دادیم. ما شورای تجارت و فناوری ایالات متحده و اتحادیه اروپا را راهاندازی کردیم تا بزرگترین شراکت اقتصادی جهان را برای شکلگیری استانداردهای جهانی برای فناوریهای نوظهور و حفاظت از حساسترین نوآوریهای ایالات متحده و اروپا بسیج کنیم. ما سطح انتظارات روابط دوجانبه حیاتی مانند شراکت استراتژیک ایالات متحده و هند را افزایش دادیم و تعاملات منطقهای را احیا کردیم، به طوری که رئیسجمهور بایدن میزبان اجلاسهایی با رهبران از آفریقا، آمریکای لاتین، جزایر اقیانوس آرام و جنوب شرق آسیا بودیم.
ما ناتو را بزرگتر، قویتر و متحدتر از همیشه کردیم
سوم، ما متحدان و شرکای ایالات متحده را به شیوههای جدیدی در مناطق و موضوعات مختلف به هم متصل کردیم. ما چارچوب اقتصادی اقیانوس هند و اقیانوس آرام را راهاندازی کردیم که ۱۴ کشور را گرد هم میآورد و ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را نمایندگی میکند تا زنجیرههای تأمین امنتری بسازد، با فساد مبارزه کند و به انرژی پاک منتقل شود. ما AUKUS، یک شراکت دفاعی سهجانبه را ایجاد کردیم که از طریق آن استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده با هم همکاری میکنند تا زیردریاییهای با نیروی هستهای بسازند و همکاریهای علمی، فناوری و صنعتی خود را عمیقتر کنند.
چهارم، ما ائتلافهای جدیدی برای مقابله با چالشهای جدید ایجاد کردیم. ما دولتها، سازمانهای بینالمللی، کسبوکارها و گروههای جامعه مدنی مختلفی را برای تولید و توزیع صدها میلیون واکسن رایگان COVID-19 بسیج کردیم، فاز حاد پاندمی را پایان دادیم، جانها را نجات دادیم و ظرفیت جهانی را برای پیشگیری و پاسخ به وضعیتهای اضطراری بهداشتی آینده تقویت کردیم. ما یک ائتلاف جهانی برای مقابله با بلای مواد مخدر مصنوعی غیرقانونی و یک تلاش منطقهای برای تقسیم مسئولیت در برابر چالشهای تاریخی مهاجرت در نیمکره غربی راهاندازی کردیم.
در شکل دهی به این ائتلافها، دولت بایدن همیشه دموکراسیهای همپیمان را به عنوان نخستین مقصد خود در نظر گرفته است. به همین دلیل، رئیسجمهور، اجلاس دموکراسی را راهاندازی کرد و رهبران دموکراتیک و طرفدار اصلاح را از هر منطقه ای گرد هم آورد. اما اگر هدف حل مشکلات پیش روی مردم آمریکا باشد، دموکراسیها نمیتوانند تنها شرکای ایالات متحده باشند.
به عنوان مثال، فرصتها و ریسکهای در حال تحول هوش مصنوعی نیاز به چاره جویی از طریق چندین ائتلاف دارند که شامل کشورهای غیردموکراتیک نیز میشود، به شرطی که آنها بخواهند برای شهروندان خود خدماترسانی کنند و آماده کمک به حل چالشهای مشترک باشند. به همین دلیل، دولت بایدن با بقیه جی۷ برای توسعه چارچوبهای حکمرانی برای هوش مصنوعی همکاری کرد و سپس با بیش از ۱۲۰ کشور—از جمله چین—در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشرو شد تا نخستین قطعنامه سازمان ملل درباره بهرهبرداری مثبت از هوش مصنوعی را تدوین و تصویب کند. و به همین دلیل، دولت یک چارچوب برای توسعه و استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی نظامی طراحی کرد که بیش از ۵۰ کشور به آن پیوستهاند.
واکنش به تجدیدنظرطلبی
در حالی که راهبرد ما بنیانهای قدرت ایالات متحده را در داخل و خارج تقویت کرد، دیپلماسی ما از این قدرت بهرهبرداری کرد تا یک بحران را به فرصت تبدیل کند. در سال اول دولت بایدن، ما پیشرفتهای قابل توجهی در تعمیق همراستایی با متحدان و شرکای خود در رویکردمان به رقابت استراتژیک داشتیم. گفتگوها در پایتختهای متحدان به یک تغییر ملموس منجر شد. به عنوان مثال، در مذاکرات برای شکلدهی به یک مفهوم استراتژیک جدید برای ناتو، من شاهد بودم که متحدان برای نخستین بار به شدت بر چالشی که چین برای امنیت و ارزشهای ترانس آتلانتیک ایجاد کرده، متمرکز شدهاند. در گفتگوهایم با مقامات کشورهای متحد در شرق آسیا، شنیدم که آنها در تلاشند تا به رفتار قهری پکن در دریای جنوبی چین و تنگه تایوان پاسخ دهند.
تصمیم پوتین برای تلاش برای محو اوکراین از نقشه—به همراه تصمیم چین برای ارائه حمایت به روسیه و سپس سوخترسانی به تجاوز آن به تسریع همگرایی دیدگاهها در میان کشورهای آسیایی و اروپایی درباره جدیت تهدید و اقدام جمعی مورد نیاز برای مقابله با آن کمک کرد. پیش از حمله روسیه، ما چندین گام برای آمادگی برداشتیم: هشدار به جهان درباره تجاوز قریبالوقوع مسکو، به اشتراکگذاری اطلاعات با متحدان، ارسال حمایت نظامی برای دفاع از خود اوکراین و هماهنگی با اتحادیه اروپا، جی۷ و دیگران برای برنامهریزی تحریمهای اقتصادی فوری و شدید علیه روسیه. ما درسهای سختی از خروج ضروری اما دشوار ایالات متحده از افغانستان آموختیم، درسهایی درباره هر چیزی از برنامهریزی برای شرایط اضطراری تا هماهنگی با متحدان، و آنها را به کار گرفتیم.
وقتی پوتین در نهایت حمله همه جانبه خود را آغاز کرد، ناتو به سرعت نیروها، هواپیماها و کشتیها را به عنوان بخشی از نیروی واکنش خود مستقر کرد و لبه شرقی اتحاد را تقویت کرد. اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن، کمکهای نظامی، اقتصادی و بشردوستانه را به اوکراین سرازیر کردند. ایالات متحده گروه تماس دفاعی اوکراین را ایجاد کرد که به بیش از ۵۰ کشور که با ارتش اوکراین برای تأمین نیازهای فوری همکاری میکردند، گسترش یافت و با یک ائتلاف وسیع از کشورها، سختترین تحریمها را اعمال کرد و بیش از نیمی از داراییهای حاکمیتی روسیه را مسدود کرد.
چرا که این حمله نه تنها به اوکراین بلکه به اصول حاکمیت و تمامیت سرزمینی بود که در قلب منشور سازمان ملل قرار دارد. جنگ پوتین ترسهایی فراتر از اروپا را برانگیخت. اگر به پوتین اجازه داده میشد که بدون مجازات پیش برود، متجاوزان بالقوه در همهجا متوجه این امر میشدند و درهای یک جعبه پاندورا از درگیریها باز میشد. تصمیم چین برای کمک به روسیه نشاندهنده این بود که سرنوشت متحدان ایالات متحده در اروپا و آسیا تا چه اندازه به هم وابسته است. تا آن زمان، بسیاری در اروپا همچنان چین را عمدتاً به عنوان یک شریک اقتصادی میدیدند—حتی اگر به طور فزایندهای نگران تکیه بیش از حد بر پکن بودند. اما وقتی پکن انتخاب خود را کرد، اروپایی ها، روز به روز بیشتر چین را به عنوان یک رقیب سیستمی دیدند.
هر چه پوتین بیشتر به جنگ خود ادامه میداد، روسیه بیشتر به حمایت همپیمانان تجدیدنظرطلب خود برای ادامه جنگ وابسته میشد. کره شمالی محمولههای قطار پر از سلاح و مهمات، از جمله میلیونها گلوله توپ و موشکهای بالستیک و شلیککنندهها را در نقض مستقیم چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به روسیه ارسال کرد. ایران یک کارخانه پهپاد در روسیه ساخت و صدها موشک بالستیک به مسکو ارسال کرد و شرکتهای چینی تأمین ماشینآلات، میکروالکترونیک و سایر اقلام دو منظورهای را که روسیه برای تولید سلاحها، مهمات و سایر مواد نیاز داشت، تسریع کردند.
هر چه روسیه بیشتر به حمایت آنها وابسته میشد، تجدیدنظرطلبان توقعات بیشتری داشتند و دریافت هم میکردند. پوتین توافق کرد که فناوری پیشرفته تسلیحاتی روسیه را با کره شمالی به اشتراک بگذارد که تهدید جدی برای ژاپن و کره جنوبی را تشدید کرد.
او و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، پیمان دوران جنگ سرد را که متعهد به ارائه کمک نظامی در صورت جنگ هر یک از آنها بود، احیا کردند. روسیه حمایت نظامی و فنی خود را به ایران افزایش داد و مذاکرات برای یک شراکت استراتژیک با این کشور را تسریع کرد، حتی در حالی که تهران به مسلح کردن، آموزش و تأمین مالی نیروهای نیابتی که حملات تروریستی علیه پرسنل و شرکای ایالات متحده در خاورمیانه و حمل و نقل بینالمللی در دریای سرخ انجام میدادند، ادامه میداد. همکاری روسیه و چین تقریباً در هر حوزهای گسترش یافته و این دو کشور تمرینات نظامی تهاجمی و گستردهای را به ویژه در دریای جنوبی چین و قطب شمال برگزار کردهاند.
چین، روسیه، ایران و کره شمالی تاریخهای دشوار و منافع متنوعی دارند و شراکتهای آنها با یکدیگر به هیچ وجه به ساختار اتحاد دیرینه ایالات متحده نزدیک نمیشود. زیر شعارهای بزرگ دوستی و حمایت آنها، روابط این کشورها عمدتاً معاملاتی است و همکاری آنها شامل مصالحهها و خطراتی است که هر یک ممکن است در طول زمان آنها را بیشتر ناخوشایند بیابد. این امر به ویژه برای چین صادق است که سلامت اقتصادی آن در داخل و موقعیتش در خارج تحت تأثیر بیثباتی جهانی ایجاد شده توسط شرکای تجدیدنظرطلبش قرار دارد. با این حال، همه چهار تجدیدنظرطلب به یک تعهد پایدار به هدف کلی به چالش کشیدن ایالات متحده و سیستم بینالمللی پایبندند. این امر، انگیزه ادامه همکاریهای آنها خواهد بود، به ویژه وقتی که ایالات متحده و کشورهای دیگر به تجدیدنظرطلبی آنها پاسخ میدهند.
پاسخ دولت بایدن به این همگرایی فزاینده، تسریع در همگرایی میان متحدان در مقابله با این تهدید بوده است. ما ناتو را بزرگتر، قویتر و متحدتر از همیشه کردهایم، به طوری که این اتحاد، فنلاند و سوئد را علیرغم تاریخ طولانی عدم تعهدشان در خود پذیرفت. در آغاز این دولت، تنها 9 کشور از 30 عضو ناتو به تعهد خود برای صرف دو درصد از تولید ناخالص داخلی برای دفاع عمل میکردند؛ اما امسال حداقل 23 کشور از 32 عضو، این معیار را رعایت خواهند کرد.
ما اتحادهای ایالات متحده را در منطقه اقیانوس هند- آرام تعمیق و مدرن کردهایم، با امضای توافقنامههای جدیدی برای ارتقاء پایگاهها از ژاپن تا فیلیپین و اقیانوس آرام جنوبی، جایگاه نظامی و قابلیتهای ایالات متحده را تقویت کردهایم. همچنین روشهای جدیدی برای پیوند دادن متحدان پیدا کردهایم. در سال 2023، رئیسجمهور بایدن اولین نشست سهجانبه رهبران با ژاپن و کره جنوبی را در کمپ دیوید برگزار کرد، جایی که این سه کشور توافق کردند تا همکاریهای خود را برای دفاع در برابر حملات موشکی بالستیک و حملات سایبری از سوی کره شمالی افزایش دهند. امسال، او اولین نشست سهجانبه با ژاپن و فیلیپین را در کاخ سفید برگزار کرد، جایی که سه طرف متعهد شدند که تلاشهای مشترک خود را برای دفاع از آزادی ناوبری در دریای جنوبی چین تعمیق دهند.
همگرایی بزرگ
شاید مهمترین تغییری که ما به آن دست یافتهایم، نه در مناطق بلکه در میان آنها بوده است. هنگامی که پوتین تهاجم خود را آغاز کرد، باور داشت که میتواند از وابستگی اروپا به گاز، نفت و زغالسنگ روسیه برای ایجاد تفرقه و تضعیف حمایت از اوکراین استفاده کند. اما او عزم کشورهای اروپایی و تمایل متحدان آسیایی برای کمک به آنها را دستکم گرفته بود.
ژاپن بیش از 12 میلیارد دلار کمک به اوکراین را متعهد شده است و در ماه ژوئن به اولین کشوری خارج از اروپا تبدیل شد که یک توافق امنیتی دوجانبه دهساله با کییف امضا کرد. استرالیا بیش از یک میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین ارائه کرده و بخشی از یک ائتلاف چندملیتی برای آموزش پرسنل اوکراینی در بریتانیا است. کره جنوبی اعلام کرده که امکان ارسال تسلیحات به اوکراین را بررسی خواهد کرد، علاوه بر کمکهای اقتصادی و بشردوستانه قابل توجهی که تاکنون ارائه داده است. شرکای ایالات متحده در منطقه هند-اقیانوس آرام با اروپا برای اعمال تحریمها علیه روسیه و محدود کردن قیمت نفت روسیه هماهنگ هستند و میزان پولی را که پوتین میتواند به ماشین جنگی خود تزریق کند، کاهش میدهند.
در همین حال، حمایت چین از روسیه و استفاده خلاقانه دولت بایدن از دیپلماسی اطلاعاتی برای افشای گستردگی این حمایت، تمرکز بیشتری را در میان متحدان ایالات متحده در اروپا بر تهدیدات پکن معطوف کرده است. اختلال عظیم اقتصادی که توسط تهاجم پوتین ایجاد شد، پیامدهای فاجعهباری را که در صورت وقوع بحرانی در تنگه تایوان رخ میدهد، ملموستر کرده است؛ تنگهای که حدود نیمی از کشتیهای کانتینری تجاری جهان هر سال از آن عبور میکنند. بیش از 90 درصد از نیمههادیهای پیشرفته جهان در تایوان تولید میشود.
هنگامی که دولت بایدن به قدرت رسید، شرکای کلیدی اروپایی مصمم بودند تا از ایالات متحده استقلال اقتصادی کسب کنند و همزمان روابط اقتصادی خود را با چین تعمیق بخشند. اما پس از تهاجم روسیه، آنها بخش زیادی از برنامه اقتصادی خود را حول محور «کاهش ریسک» از چین بازنگری کردهاند. در سال 2023، اتحادیه اروپا قانون مواد خام حیاتی را برای کاهش وابستگی خود به چین در تولید محصولاتی همچون وسایل نقلیه الکتریکی و توربینهای بادی به تصویب رساند. در سال 2024، اتحادیه اروپا ابتکارات جدیدی برای تقویت امنیت اقتصادی خود، از جمله بهبود سیستمهای غربالگری سرمایهگذاریهای خارجی و خروجی، امنیت پژوهش و کنترلهای صادراتی، به راه انداخت. استونی، لتونی و لیتوانی از ابتکار سرمایهگذاری «17+1» چین در اروپای مرکزی و شرقی خارج شدند. ایتالیا نیز از ابتکار کمربند و جاده چین کنارهگیری کرد. همچنین شمار فزایندهای از کشورهای اروپایی، از جمله فرانسه، آلمان و بریتانیا، شرکتهای فناوری چینی را از تأمین تجهیزات در زیرساختهای حیاتی خود منع کردهاند.
دوستان آمریکا در اروپا و آسیا نیز به ایالات متحده پیوستهاند تا اقدامات هماهنگی برای مقابله با اقدامات ناعادلانه تجاری و ظرفیت مازاد تولید چین انجام دهند. در سال جاری، دولت بایدن تعرفههای هدفمند را بر روی فولاد و آلومینیوم چینی، نیمههادیها و مواد معدنی حیاتی افزایش داد—بر خلاف تعرفههای گسترده که هزینهها را برای خانوادههای آمریکایی افزایش میدهند. همچنین اتحادیه اروپا و کانادا نیز تعرفههایی بر روی خودروهای الکتریکی چینی اعمال کردند. ما از «شوک چین» در دهه اول این قرن درسهای سختی آموختیم، هنگامی که پکن سیلی از کالاهای یارانهای را به بازار روانه کرد که صنایع آمریکایی را نابود و معیشت و جوامع آمریکایی را تخریب کرد. برای اطمینان از اینکه تاریخ تکرار نمیشود و برای رقابت با تاکتیکهای تحریفگر چین، ما در حال سرمایهگذاری بیشتر در ظرفیت تولید ایالات متحده و دوستان آن هستیم و حفاظتهای بیشتری را برای این سرمایهگذاریها در نظر گرفتهایم.
در زمینه فناوریهای نوظهور، ایالات متحده و متحدان آن در اروپا و آسیا بیش از پیش با یکدیگر همکاری میکنند تا برتری جمعی خود را حفظ کنند. بهواسطه تلاشهای ما، ژاپن و هلند به ایالات متحده پیوسته و اقداماتی برای جلوگیری از دسترسی چین به پیشرفتهترین نیمههادیها و تجهیزات مورد استفاده در تولید آنها اتخاذ کردهاند. از طریق گروه توسعه کوانتوم، ما با گردآوردن 9 متحد برجسته اروپایی و آسیایی، به تقویت تابآوری زنجیره تأمین و تعمیق مشارکتهای تحقیقاتی و تجاری در حوزهای پرداختیم که قابلیتهایی فراتر از قدرتمندترین ابررایانهها دارد.
از لحظهای که روسیه جنگ خود را آغاز کرد، برخی در ایالات متحده استدلال کردند که حمایت آمریکا از اوکراین منابع را از اختصاص به چالش چین منحرف میکند اما اقدامات ما عکس این ادعا را ثابت کرد: ایستادگی در برابر روسیه برای دستیابی به همگرایی بیسابقه میان آسیا و اروپا حیاتی بوده است؛ دو منطقهای که بهطور فزاینده امنیت خود را جداییناپذیر میدانند. این تغییر نتیجه تصمیمات سرنوشتسازی است که نهتنها توسط مسکو و پکن، بلکه همچنین توسط متحدان و شرکای ایالات متحده گرفته شده است—تصمیماتی که واشنگتن آنها را تشویق کرد اما تحمیل نکرد، و نمیتوانست تحمیل کند.
ائتلاف جهانی حامی اوکراین، قویترین نمونه تقسیم بار مسئولیت است که من در دوران کاری خود دیدهام. در حالی که ایالات متحده 94 میلیارد دلار حمایت به اوکراین ارائه داده، شرکا و متحدان در اروپا، آسیا و سایر مناطق تقریباً 148 میلیارد دلار کمک کردهاند. برای تقویت توانمندیهای متحدان ایالات متحده در اروپا و آسیا، نیاز به هماهنگی بیشتر، سرمایهگذاری و یکپارچگی در پایگاه صنعتی باقی است. مردم آمریکا انتظار دارند و امنیت ایالات متحده ایجاب میکند که متحدان و شرکای ما به مرور زمان بار بیشتری از دفاع خود را به دوش بکشند. اما ایالات متحده امروز در هر دو منطقه مهم در موقعیتی به مراتب قویتر قرار دارد، بهواسطه پل متحدانی که ما ایجاد کردهایم. و البته، دوستان آمریکا نیز همینگونه هستند.
تأثیرات مخرب افزایش جسارت و همپیمانی تجدیدنظرطلبان، به فراتر از اروپا و آسیا گسترش یافته است. در آفریقا، روسیه عوامل و مزدوران خود را برای استخراج طلا و مواد معدنی حیاتی، انتشار اطلاعات نادرست و کمک به کسانی که در تلاش برای سرنگونی دولتهای منتخب دموکراتیک هستند، اعزام کرده است. بهجای حمایت از تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ سودان—که بدترین بحران انسانی جهان است—مسکو با مسلح کردن هر دو طرف، به تشدید این درگیری کمک میکند.
ایران و نیروهای نیابتی آن از این آشوب بهرهبرداری کردهاند تا مسیرهای قاچاق اسلحه غیرقانونی در منطقه را احیا کنند و ناآرامیها را تشدید نمایند. در همین حال، پکن از تجاوزگری مسکو در آفریقا چشمپوشی کرده و در عوض با ایجاد وابستگیهای جدید و بهدامانداختن کشورهای بیشتری در بدهیهای غیرقابل تحمل، نفوذ خود را گسترش داده است. در آمریکای جنوبی، چین، روسیه و ایران حمایت نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک خود را به دولت خودکامه نیکلاس مادورو در ونزوئلا ارائه کردهاند و او را به این باور رساندهاند که رژیمش در برابر فشارها مصون است.
این همپیمانی تجدیدنظرطلبانه در خاورمیانه با شدت بیشتری به نمایش گذاشته شده است. روسیه که زمانی از تلاشهای شورای امنیت سازمان ملل برای محدود کردن جاهطلبیهای هستهای ایران حمایت میکرد، اکنون در حال تسهیل برنامه هستهای ایران و فعالیتهای بیثباتکننده آن است. همچنین، روسیه که قبلاً شریک نزدیک اسرائیل بود، پس از حمله 7 اکتبر، روابط خود با حماس را تقویت کرده است. در مقابل، دولت بایدن بیوقفه با شرکا در خاورمیانه و فراتر از آن کار میکند تا به جنگ و رنج در غزه پایان دهد، راهحلی دیپلماتیک بیابد که به اسرائیلیها و لبنانیها اجازه دهد با امنیت در دو طرف مرز زندگی کنند، خطر یک جنگ منطقهای گستردهتر را مدیریت کند، و به سوی ادغام و عادیسازی بیشتر در منطقه، از جمله بین اسرائیل و عربستان سعودی، حرکت کند.
این تلاشها به هم وابستهاند. بدون پایان دادن به جنگ در غزه و ارائه یک مسیر زمانی مشخص و معتبر به سوی تشکیل کشور فلسطینی که خواستههای مشروع فلسطینیان و نیازهای امنیتی اسرائیل را در نظر بگیرد، عادیسازی نمیتواند پیش برود. اما اگر این تلاشها موفق شوند، عادیسازی اسرائیل را به یک معماری امنیتی منطقهای متصل میکند، فرصتهای اقتصادی را در سراسر منطقه آزاد میسازد و ایران و نیروهای نیابتی آن را منزوی خواهد کرد. جلوههایی از این ادغام در ائتلافی از کشورها، از جمله کشورهای عربی، که به اسرائیل در دفاع از خود در برابر یک حمله مستقیم بیسابقه از سوی ایران در آوریل کمک کردند، مشاهده شد. بازدیدهای من از این منطقه از 7 اکتبر تاکنون تأیید کرده که مسیری به سوی صلح و ادغام بیشتر وجود دارد—اگر رهبران منطقه مایل باشند تصمیمات سختی اتخاذ کنند.
با وجود تلاشهای بیوقفه ما، پیامدهای انسانی جنگ در غزه همچنان ویرانگر است. دهها هزار غیرنظامی فلسطینی در جنگی که نه آغازگر آن بودهاند و نه میتوانند به آن پایان دهند، کشته شدهاند. تقریباً کل جمعیت غزه آواره شدهاند و اکثریت قریب به اتفاق آنها از سوءتغذیه رنج میبرند. حدود 100 گروگان همچنان در غزه هستند، یا قبلاً کشته شدهاند یا همچنان در شرایط وحشتناکی توسط حماس نگه داشته میشوند. این رنجها فوریت بیشتری به تلاشهای ما برای پایان دادن به این درگیری، جلوگیری از تکرار آن، و ایجاد پایههای صلح و امنیت پایدار در منطقه میبخشد.
ارائه پیشنهاد قویتر
برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور، رقابت قدرتهای بزرگ در گذشته به معنای اجبار به انتخاب یک طرف در نبردی بود که برای آنها چندان هم ملموس نبود. بسیاری از این کشورها، نگرانی خود را از تکرار همین شرایط در رقابتهای امروز ابراز کردهاند. برخی نیز نگرانند که تمرکز ایالات متحده بر نوسازی داخلی و رقابت استراتژیک به بهای بی توجهی به مسائلی باشد که برای آنها مهم است. واشنگتن باید نشان دهد که این تصور نادرست است.
کار دولت بایدن برای تأمین مالی زیرساختها در سراسر جهان تلاشی در همین راستا است. هیچ کشوری آن گونه پروژههای زیرساختی را نمی خواهد که بهطور ضعیف اجرا شده، به محیط زیست آسیب میرساند، از نیروی کار سوءاستفاده میکند یا باعث فساد و ایجاد بدهیهای غیرقابل تحمل برای دولتها میشود. اما در اغلب موارد، این تنها گزینه موجود بوده است. به منظور ارائه یک انتخاب بهتر، ایالات متحده و سایر کشورهای گروه 7 در سال 2022 "مشارکت برای زیرساختهای جهانی و سرمایهگذاری" را راهاندازی کردند. این ابتکار در نهایت 600 میلیارد دلار سرمایه خصوصی را برای تأمین مالی پروژههایی که با کیفیت بالا و سازگار با محیط زیست هستند و جوامع محل اجرای آنها را تقویت میکنند، آزاد خواهد کرد.
توسعه زیرساختهای دیجیتال
آمریکا با همکاری شرکای خود در حال گسترش و تقویت زیرساختهای دیجیتال است تا کشورها برای دستیابی به اینترنت پرسرعت و مقرونبهصرفه مجبور به از دست دادن امنیت و حریم خصوصی خود نشوند. با همکاری استرالیا، ژاپن، نیوزیلند و تایوان، واشنگتن در کابلهای ارتباطی که دسترسی دیجیتال را برای 100,000 نفر در جزایر اقیانوس آرام فراهم می کند، سرمایهگذاری کرده است. همینطور، ایالات متحده تلاشهای مشابهی را در دیگر نقاط آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی رهبری کرده است.
دولت بایدن همچنین تلاش کرده تا نهادهای بینالمللی را فراگیرتر کند. با وجود نقصهای سازمان ملل متحد و سایر نهادهای مشابه، هیچ جایگزینی برای مشروعیت و توانمندیهای آنها وجود ندارد. مشارکت در این نهادها و اصلاح آنها یکی از بهترین راهها برای تقویت نظم بینالمللی در برابر تلاشها برای تخریب آن است. به همین دلیل، در دوران دولت بایدن، ایالات متحده به سازمان جهانی بهداشت، شورای حقوق بشر سازمان ملل و یونسکو بازگشت. همچنین به همین دلیل است که این دولت پیشنهاد داده است که شورای امنیت سازمان ملل با اضافه کردن دو عضو دائم از آفریقا، یک عضو دائم از آمریکای لاتین و کارائیب، و یک کرسی انتخابی برای کشورهای کوچک در حال توسعه گسترش یابد. این علاوه بر کرسیهای دائمی است که ما مدتهاست برای آلمان، هند و ژاپن پیشنهاد کردهایم. به همین دلیل است که ما برای اضافه شدن اتحادیه آفریقا به عنوان یک عضو دائم در گروه 20 فشار آوردیم که در سال 2023 محقق شد.
در سال 2021، ما از تخصیص 650 میلیارد دلار از سوی صندوق بینالمللی پول برای کمک به کشورهای فقیر که تحت فشار بحرانهای بهداشتی، اقلیمی و بدهیهای جهانی هستند، حمایت کردیم. همچنین برای اصلاحات در بانک جهانی تلاش کردیم که به دولتها اجازه میدهد پرداخت بدهیهای خود را پس از بلایای طبیعی و شوکهای اقلیمی به تعویق اندازند و تأمین مالی ارزانتری برای کشورهای با درآمد متوسط فراهم شود. تحت ریاست جمهوری بایدن، ایالات متحده چهار برابر تأمین مالی اقلیمی خود را برای کشورهای در حال توسعه افزایش داده است تا به آنها کمک کند به اهداف اقلیمی خود دست یابند و به بیش از نیم میلیارد نفر در مدیریت اثرات تغییرات اقلیمی کمک کرده است.
بارها و بارها، دولت بایدن نشان داده که ایالات متحده کشوری است که دیگران میتوانند برای حل بزرگترین مشکلات خود به آن اعتماد کنند. به عنوان مثال، زمانی که جنگ در اوکراین بحران امنیت غذایی جهانی را تشدید کرد، ایالات متحده 17.5 میلیارد دلار برای مقابله با ناامنی غذایی سرمایهگذاری کرد و بیش از 100 کشور را برای برداشتن گامهای ملموس جهت مقابله با این چالش و ریشههای آن به همکاری واداشت. همه اینها را در حالی انجام داد که همچنان به عنوان بزرگترین اهداکننده کمکهای بشردوستانه نجاتبخش در سراسر جهان باقی مانده است.
جبهه داخلی
اگرچه برخی آمریکاییها از یکجانبهگرایی و انزواطلبی بیشتر حمایت میکنند، در واقع حمایت گستردهای از اصول استراتژی دولت بایدن وجود دارد. قانون CHIPS و علوم و چندین دور تأمین مالی برای اوکراین و تایوان با حمایت دو حزبی در کنگره تصویب شد. دموکراتها و جمهوریخواهان در هر دو مجلس به تقویت اتحادهای ایالات متحده متعهد هستند و در نظرسنجیهای متعدد، اکثر آمریکاییها رهبری اصولی و منظم ایالات متحده در جهان را حیاتی میدانند.
تحکیم این همگرایی برای متقاعد کردن متحدان و رقبای آمریکا اهمیت حیاتی دارد تا باور کنند که حتی اگر حزب حاکم در واشنگتن تغییر کند، اصول سیاست خارجی ایالات متحده تغییر نخواهند کرد. این اطمینان به متحدان میدهد که میتوانند به حمایت پایدار ایالات متحده اعتماد کنند، که به نوبه خود آنها را به متحدانی قابل اعتمادتر برای آمریکا تبدیل خواهد کرد. این همچنین به واشنگتن اجازه میدهد که همچنان با رقبای خود از موضع قدرت برخورد کند، زیرا آنها خواهند دانست که قدرت آمریکا نه تنها در تعهدات قوی دولت بلکه در باورهای پایدار مردم آمریکا ریشه دارد.
بهعنوان وزیر امور خارجه، من سیاست بازی نمی کنم؛ بلکه سیاست ورزی می کنم
به عنوان وزیر امور خارجه، من سیاست را از منظر انتخابها میبینم، نه سیاستهای حزبی. از همان روز اول، رئیسجمهور بایدن و معاون رئیسجمهور هریس تصمیمی اساسی گرفتند که در دنیایی رقابتیتر و ناپایدارتر، ایالات متحده نمیتواند به تنهایی عمل کند. اگر آمریکا بخواهد امنیت خود را حفظ کند و فرصتهایی برای مردم خود ایجاد کند، باید در کنار کسانی بایستد که به جهانی آزاد، باز، امن و مرفه باور دارند و در برابر کسانی بایستد که تهدیدی برای این جهان هستند. انتخابهایی که ایالات متحده در نیمه دوم این دهه سرنوشتساز انجام میدهد، تعیین خواهد کرد که آیا این دوران آزمون، به دوران نوسازی تبدیل خواهد شد یا به عقبگرد بازخواهد گشت اینکه آیا واشنگتن و متحدانش میتوانند همچنان نیروهای تجدیدنظرطلب را شکست دهند یا اجازه خواهند داد که چشمانداز آنها قرن بیست و یکم را تعریف کند.