سفیر پیشین آمریکا در ناتو تحلیل کرد

حرف شنوی از آمریکا یا آمادگی برای تشدید تنش، انتخاب با اسرائیل است!

واشنگتن عمیقا نگران و بیشتر از همیشه مصمم به یافتن راهی برای پایان فشارهای تشدیدی ناشی از جنگ غزه در شرق دریای مدیترانه (شامات) است.

ایوو دادلر Ivo Daalder، در پولیتیکوی اروپا، در تاریخ 26 آوریل 2024 مقاله ای نوشت که ترجمه بخشهایی از آن را می خوانید:

تنها چیزی که جو بایدن، رییس جمهوری آمریکا را از زمان حمله حماس، بیش از هرچیزی می ترسانید، تشدیدی بود که منطقه را یکسره در خود فرو کشیده، نیروهای آمریکایی را در یک جنگ تازه در خاورمیانه درگیر سازد. اکنون، زدوخورد این چندهفته میان اسراییل و ایران، آمریکا را در آستانه چنین وضعیتی قرار داده است.

در این شش ماهی که گذشت، دولت بایدن به سختی تلاش کرد تا دقیقا از چنین شرایطی جلوگیری کند... با توجه به همه این تلاش ها، مقام های ارشد آمریکا خود را عمیقا نومید و کلافه دیدند و هنگامی که اسراییل تصمیم به زدن کنسولگری ایران در دمشق گرفت، خشمگین و آشفته شدند. شاید اسراییل فکر می کرد که زدن فرماندهان، یک هدف مشروع نظامی است اما زدن یک ساختمان دیپلماتیک- که بخشی از قلمروی حاکمیتی ایران به شمار می رود- عبور روشن از یک خط قرمز بود. 

واکنش ایران، به رغم همه هشدارهایش، چندان غافلگیرکننده نبود. سیصد پهپاد و موشک در آن شب شلیک شد اما تنها چندتایی از آنها به مقصد رسیدند، با آسیبی جزئی. اسراییل توانِش دفاعی اش را جشن گرفت و ادعا کرد که "99 درصد" بارش ایران را خنثی کرده است. اما این تنها بخشی از داستان را بازگو می کند.

واقعیت این است که آنچه پیش آمد، نشان داد که سامانه دفاع ضدموشکی اسراییل، تا چه اندازه به آمریکا و همکاری دیگر کشورها وابسته است. در سال 2022، آمریکا اتحاد هوایی خاورمیانه را کلید زد تا سامانه های دفاع هوایی منطقه را برای حمله ای شبیه آنچه چند هفته پیش رخ داد، در هم ببافد. این بود که وقتی آن لحظه فرارسید، کشورهای عربی اطلاعات کارسازی را در زمینه ردیابی موشک ها و پهپادها فراهم کردند و حریم هوایی شان را باز کردند. اردن هم فعالانه در سرنگونی موشک های ایران وارد عمل شد.

سرانجام، حدود نیمی از پرتابه های ایران یا نتوانستند شلیک شوند یا پیش از رسیدن به هدف، از هم پاشیدند و حدود 90درصد بقیه هم توسط نیروهای آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی ردیابی و خنثی شدند. نیروی هوایی اردن هم "شماری" از آنها را ردیابی و سرنگون کرد تا اینکه حدود 75 موشک و پهپاد به فضای اسراییل رسید.

هیچیک از اینها نمی گوید که تلاش دفاعی اسراییل "عالی" نبود بلکه گوشزدی است به این نکته که امنیتش به شکلی حیاتی به حمایت دیگر کشورها وابسته است- چیزی که اسراییل همیشه مایل به پذیرش به آن نیست. این واقعیتی است که اهمیت دارد و کمک می کند توضیح دهیم که چرا اسراییل بلافاصله یک حمله تلافی جویانه بزرگ علیه ایران انجام نداد- هرچند این همان چیزی بود که کابینه جنگی اسراییل، بسیار خواهانش بود. با اینحال، بایدن به نتانیاهو زنگ زد و او را ترغیب کرد که "به این موفقیت راضی باشید" که حمله خنثی شد و به او گفت که آمریکا در هیچ ضدحمله ای علیه ایران مشارکت نمی کند. این بود که حال و هوای اورشلیم دگرگون شد. 

تلافی اسراییل، یک هفته بعد آمد و یک سامانه دفاعی را در نزدیکی اصفهان و در محدوده تاسیسات هسته ای، هدف گرفت. این یک "ضربه هشداری" بود با این منظور که دو پیام را برساند: ما می توانیم هرزمان و هرکجا که بخواهیم ضربه بزنیم اما خواهان جنگ نیستیم. 

همه اینها، واشنگتن را عمیقا نگران و بیش از گذشته مصمم کرده که پایانی برای فشارهای تشدیدی منطقه بیابد. در این ماهها، تیم بایدن تلاشهایش برای حصول یک پیشرفت دیپلماتیک با عربستان سعودی را دو برابر کرده بود و سعودی ها پیش از هفتم اکتبر اشاره کرده بودند که آماده عادی سازی با اسراییل به شرط پذیرش هزینه هایش هستند.

این هزینه بالاست اما به نظر می رسد که واشنگتن آماده پرداخت آن باشد. دولت بایدن ظاهرا موافقت کرد تا برای سعودی ها، تضمین های امنیتی محدود به قانون را فراهم کند، همانند آنچه برای ژاپن و دیگر متحدان آسیایی اش فراهم کرده است. شگفت تر هم اینکه، به نظر می رسد که آمریکا آماده کمک به عربستان سعودی در دستیابی به یک برنامه هسته ای مدنی است، از جمله تاسیسیات غنی سازی اورانیوم که تحت مالکیت و مدیریت آمریکاست ولی در خاک سعودی قرار خواهد داشت.

اما کلید توافق نهایی، در دست واشنگتن یا ریاض نیست بلکه در دست اسراییل است یا دقیقتر بگوییم در دست بنیامین نتانیاهو و کابینه اوست. آمریکا و عربستان سعودی از اسراییل می خواهند که با یک "میانبر" روشن و قابل اندازه گیری برای تشکیل یک دولت فلسطینی موافقت کند. آنها همچنین می خواهند که شرایط غزه به شکل چشمگیری بهبود یابد تا یک نیروی بین المللی بتواند در آنجا مستقر شود و فرایند دراز و دشوار بازسازی را آغاز کند.

اما حرف نتانیاهو روشن است. وی خواهان هیچ مسیری نیست، چه رسد به سمت تشکیل یک دولت فلسطینی. او می خواهد که اسراییل، غزه و کرانه باختری را کنترل کند- هرچند آشکارا هیچ مسوولیتی را برای رفاه مردمان این نواحی نمی پذیرد.

با اینحال، واشنگتن و ریاض، گزینه بهتری به اسراییل پیشنهاد می دهند. عادی سازی اسراییلی- سعودی یک بنیاد محکم برای مقابله با ایران و محور مقاومتش فراهم می کند و همچنین آمریکا، اسراییل و کشورهای عربی را در ائتلافی منسجم، در هم می بافد که با طرح های منطقه ای ایران برای ناپایداری منطقه مقابله می کند. جایگزین این رویکرد، یعنی آشفتگی بیشتر، جنگ بیشتر و تشدید بیشتر. اکنون این اسراییل است که می تواند انتخاب کند.

درباره نویسنده: ایوو دادلر Ivo Daalder، سفیر پیشین آمریکا در ناتو، مدیر اجرایی شورای شیکاگو برای امور جهانی و مجری پادکست "مرور جهان" است.

دیدگاه
آخرین اخبار