افتضاح؛ بازی با شعور مخاطب؛ یک فیلم فارسی تمام عیار

این که گفته می شود کیفیت بازیگران سریال قطب شمال از نقاط قوت این سریال است، بازی با شعور مخاطبان است.این سریال بی‌کیفیت علاوه بر ایده نازلش در بازیگری افتضاح عمل کرده است.

سریال قطب شمال که از اردیبهشت‌ماه جاری از پلتفرم فیلیمو پخش شد با داستان بسیار ضعیف، بازیگری ناپخته و کارگردانی نابلد یکی از سریال‌های ناموفق نمایش خانگی محسوب می‌شود که متاسفانه در میان سریال‌های نسبتا خوبی چون افعی تهران، در انتهای شب و جنگل آسفالت، گویا بازدید‌کنندگانی را به خود اختصاص داده البته باید گفت آمار تماشاگران مزید بر اینکه سریال خوب باشد، نیست چه بسا آمار بینندگان سریال فصل دوم زخم کاری یا گناه فرشته بالا بود اما هیچ‌کدام کیفیت استاندارد لازم را نداشتند.

سه سریال فوق (افعی تهران، در انتهای شب و جنگل آسفالت) از سریال‌های نسبتا موفق نمایش خانگی هستند و همه می‌دانیم نه تنها یک سر و‌گردن بلکه حتی قابل قیاس با سریال قطب شمال نبوده است نه در اجرا نه در ایده و نه در بازیگری.اما باید این را بدانیم همیشه سوژه انتقام به همراه محوریت عشقی عامه پسند است.

کارگردانی این سریال را امین محمودی‌یکتا برعهده داشته که اولین کارش محسوب می‌شود.

کپی بسیار نازلی از سریال ازل ترکیه‌ای

فرزاد فرزین، نازنین بیاتی، امیرحسین فتحی، آناهیتادرگاهی و فرزاد حسنی از بازیگرانی هستند که در این اثر نمایش خانگی حضور دارند.

داستان از جایی شروع می‌شود، پسری به نام همایون که سامان، دوست نزدیکش است او را با ارغوان آشنا می‌کند.آنها عاشق یکدیگر می‌شوند غافل از آنکه پیش از آن سامان عاشق ارغوان بود.سامان به همراه دوستانش با توطئه و دسیسه‌چینی، همایون را در شب عروسی‌اش راهی زندان می‌کند.۱۲‌سال بعد همایون از زندان به نحوی آزاد می‌شود و با نام مستعار آرشام یکتا تصمیم می‌گیرد جواب این خیانت را بدهد و در این مسیر هم دختری به نام صحرا در کنار او قرار می‌گیرد تا نقشه انتقام را پیش ببرد.

خب، به تبع این داستان غیر از جنبه عشق و رسیدن به یک‌گنج مدفون هیچ شباهتی به رمان معروف و پرفروش کنت مونت کریستو که در ابتدای نمایش با اقتباس از این اثر کلاسیک خودنمایی می‌کرد، ندارد بلکه کپی بسیار نازلی از سریال ازل ترکیه‌ای است.در کتاب کنت مونت کریستو، کنت هرگز چهره‌اش را برای کسانی که می‌خواهد از آنها انتقام بگیرد، رو نمی‌کند بلکه با هوش و ‌ذکاوت سعی می‌کند خیلی تمیز انتقام خود را بگیرد اما ما در این سریال می‌بینیم که همایون با عمل جراحی، چهره خود را کاملا تغییر می‌دهد و تبدیل به فرزاد فرزینی می‌شود که نابازیگری و اکت‌هایش سوژه خنده‌دار برای مخاطبان می‌گردد.

این سریال هیچ حرف جدیدی ندارد.پیش از این مجموعه‌های تلویزیونی و آثار سینمایی با نمرات بالایی با اقتباس از این رمان، آثار درخشانی از خود به جا گذاشته‌اند و مخاطب امروزه با تماشای بهترین آثار دنیا از این موضوع ناآگاه نیست.اقتباس از یک رمان آن هم رمانی کلاسیک و محبوب فرانسوی و جهان که مربوط به سه قرن گذشته است نیازمند یک فیلمنامه قوی و جمعی از نویسندگان کاربلد است که باید تحقیقات بسیار گسترده‌ای انجام شود اما همانطور که گفته شد

این سریال مخصوصا با عمل جراحی بر روی صورت همایون یک نسخه ضعیف از یک سریال ترکی و آبکی است که از قضا آن سریال هم اقتباس از رمان فوق بوده است. از این‌رو ‌تن مرحوم الکساندر دوما با این اقتباس‌ها در گور می‌لرزد.ما ایرانی‌ها در کل در زمینه اقتباس لنگ می‌زنیم و حتی یک اقتباس‌ تر‌و‌‌تمیز از رمان‌های معروف ایرانی در این چهل سال اخیر نداریم.

بازی‌های نازل

این که گفته می‌شود کیفیت بازیگران از نقاط قوت این سریال است، بازی با شعور مخاطبان است.این سریال بی‌کیفیت علاوه بر ایده نازلش در بازیگری افتضاح عمل کرده است.این که فرزاد فرزین، خواننده خوبیست در آن شکی نیست اما او هر چقدر در عرصه خوانندگی کاربلد است در بازیگری نابلد، اکت‌های مصنوعی، تیک‌های غیر واقعی، دیالوگ‌های نچسب او برای ما شخصیتی ترسیم کرده که در واقعیت وجود خارجی ندارد.یکی از ضعیف‌ترین بازی‌ها مختص آناهیتا‌درگاهیست او‌که در سریال نمایش خانگی می‌خواهم زنده بمانم، خوش درخشید در قطب شمال، بازی نچسبی را ارایه کرد و در یک تیپ فرو نرفت نه عاشق دلباخته بود و نه یک زن دست از عشق کشیده.امیرحسین فتحی که از قِبلِ پدرش، بازیگر شده چیزی در چنته ندارد او همان صابر عبدلی در سریال شهرزاد است که در این سال‌ها چیزی به او اضافه نشده است.

خنده‌ها و گریه‌های تصنعی‌اش، این اثر را به سخره گرفته است.نازنین بیاتی را که این روزها در آثار کمدی بیشتر می‌بینیم شبیه یک روح یخی سرگردان در سریال است که بود و نبود آن به اثر لطمه‌ای نمی‌زد.اما بازی فرزاد حسنی تقریبا قابل قبول است همان نقش منفی منزجرکننده با وجود اینکه ۱۲‌سال از داستان گذشته، گریمش جوان‌تر شده است.در کل ما در بازیگری با یکسری حرکات عجیب و غریبی روبه‌رو هستیم که پیش از این در آثار نمایشی رو به رو نبودیم از این رو محمودی یکتا در این زمینه پیشتاز است.

فیلمفارسی تمام عیار

داستان نه ما را به سمت خشم، نفرت، بخشش و انتقام، هیچکدام سوق نمی‌دهد چرا که ایده از اساس دچار مشکل است فقط یک عشق فیلمفارسی در داستان موجود است که مخاطب عامه را به سوی تماشای ادامه نمایش می‌کشاند.جناب آقای کارگردان حتی ضمیمه کردن شعر ارغوان آقای هوشنگ ابتهاج هم نتوانسته به شما کمک کند که اثرتان اندکی فاخر شود.قطب شمال همانطور که گفته شد یک فیلمفارسی تمام عیار است که در این روزها حداقل در آثار نمایشی، مشابه‌اش را ندیده بودیم.بازی هیچ هنرپیشه‌ای طبیعی نیست و هیچ‌کدام دارای کاراکتر نیستند و این مساله باعث می‌شود مخاطبان برای‌شان کم فهم باشند.این فیلم دم‌دستی در همه فرمت‌ها ناپخته عمل کرده؛ ما گاهی با مدیوم شات‌های طولانی روبه رو می‌شویم که خود بیننده را متحیر می‌کند.برای تولید یک اثر عامه‌پسند هم یکسری قوانین باید رعایت شود اما عوامل از آنها به راحتی رد شدند به عنوان مثال ما آثاری داریم که قصه زرد است اما ساختار قویست ولی در قطب شمال هم قصه و هم ساختار زرد است و حتی از آثار عامه‌پسند فاصله گرفته است، در واقع اثریست که هم بر روی کاغذ هم در اجرا بعد ندارد.تدوین بد است، گریم، طراحی صحنه و طراحی لباس افتضاح و طعنه می‌زند به سینمای کمدی. در این سریال اگرفرزاد فرزین حذف می‌شد، قطعا سریال بیننده‌ای نداشت؛ این سریال اگر بیننده‌ای داشته که به‌طور مستمر پیگیر آن بوده به دلیل ریتم تند داستان و دیگری مساله انتقام بوده است.

منبع: اعتماد
دیدگاه