ماجرای سقوط هواپیما و حبس شدن مسافران در یک جزیره

بورژین عبدالرزاقی معتقد است ذات نمایش «جزیره »پر از دغدغه و پرسشگری است و تماشاچی گویی سوال‌هایی که خود در ذهن دارد را از زبان کاراکترهای این نمایش می‍شنود و همین باعث می شود تا با نمایش همذات پنداری بیشتری داشته باشد.

پس از سقوط هواپیما چند نفر از مسافران در جزیره‌ای گرفتار شده‌اند در جایی که برای بعضی‌ها به معنای آزادیست و برای بقیه اسیری، هر کدام از آنها برای رفتن یا ماندن و یا ادامه زندگی در آنجا دچار چالش‌هایی میشوند و کم کم به شرایط عجیب جزیره پی میبرند. این خلاصه‌ای است از نمایش «جزیره» به نویسندگی و کارگردانی کیمیا نوری با بورژین عبدالرزاقی، بازیگر این نمایش به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

او درباره بازی در این نمایش گفت: «من در این نمایش نقش یک کشیش را ایفا می کنم که با کشیش هایی که پیشتر در ذهن تماشاچی نقش بسته متفاوت است. از نوع پوشش تا بیان و رفتار. کاراکتری که برخلاف انتظاراتی که از او می رود بیشتر از کاراکترهای دیگر دچار سرگشتگی است و به جای اینکه بخواهد دیگران را راهنمایی کند گویی خودش بیشتر از همه نیاز به راهنمایی دارد. کاراکتری است که تلاش می کند تصویر قدرتمندی از خودش نشان بدهد اما هرچه نمایش جلوتر می رود بیشتر و بیشتر متوجه می شویم که بسیار انسان ضعیفی است و از جایی به بعد خودش با این حقیقت تلخ مواجه می شود اما نمی خواهد بپذیرد و دچار نوعی کشمکش درونی می شود که همین اتفاقات در نهایت باعث سرگشتگی او که قبل تر گفتم خواهد شد.»

بورژین عبدالرزاقی ویژگی حضور در این نمایش را این‌گونه بیان می‌کند: «ویژگی های بسیار زیادی می تواند من را ترغیب کند تا نقشی را در نمایشی بازی کنم. اما پیچیده بودن و چند لایه بودن یک کاراکتر بسیار برای من مهم است. نقشی باشد که برای من به عنوان بازیگر چالش برانگیز باشد. نقشی که هر بار می خوانمش بتوانم لایه های جدیدی از آن را کشف کنم تا من را به هیجان بیاورد. در رابطه با حضور در آثار نمایشی هم گروه اجرایی برای من بسیار مهم است. این که یک گروه همه ی عواملش با هم همدل باشند و به معنی دقیق کلمه به کار گروهی ایمان داشته باشند. گروه هایی که در آنها تک روی می بینم معمولا خروجی آثارشان هم به دل نمی نشیند.
کار گروهی و نظم و دیسیپلین برای من بسیار مهم است.»

او در پاسخ به این پرسش که فکر می‌کنید نمایش «جزیره» تا چه میزان می‌تواند در ارتباط با مخاطبان امروز که پر از دغدغه و پرسشگری هستند، موفق باشد گفت: «به نظرم بسیار زیاد. چون خود ذات این نمایش پر از دغدغه و پرسشگری است و تماشاچی گویی سوال‌هایی که خود در ذهن دارد را از زبان کاراکترهای این نمایش می‍شنود و همین باعث می شود تا با نمایش همذات پنداری بیشتری داشته باشد. این نمایش تلاش دارد سوال هایی بنیادین را در قالب کمدی موقعیت که یکی از سخت ترین ژانرها است پاسخ بدهد.

عبدالرزاقی که به عنوان مشاور پروژه هم در این نمایش حضور داشت درباره چالش‌ها توضیح داد: «بله من از همان ابتدا که ایده ی نوشتن این نمایشنامه از سمت خانوم کیمیا نوری مطرح شد در جریان بودم و تلاش کردیم که یک همکاری خوبی را با هم داشته باشیم و فکر می کنم این همکاری امروز روی صحنه نتیجه بخش بوده است. چالش های بسیار زیادی در روند تمرین های این نمایش اتفاق افتاد. از حضور انسان های بی مسئولیتی که متاسفانه باعث شدند فشار بسیار زیادی به گروه وارد بشود. البته ذات تئاتر همیشه انسان های بی مسئولیت را حذف می کند. این یک قانون نانوشته است. همچنین نبود بودجه هایی که دولت موظف است مثل تمام دولت های دنیا برای گروه های تئاتری تعیین کند اما متاسفانه شانه خالی می کند و این کار را برای گروه ها بسیار سخت می کند. همه اینها در کنار هم با توجه به وضع بد اقتصادی که بر کشور حاکم است بردن یک نمایش به روی صحنه را بسیار سخت می کند. اما با تمام این تفاسیر و در نهایت ما یک گروه همدل هستیم و توانستیم از پس این سختی ها بر بیاییم و تلاش کردیم تا یک نمایش درست و استاندارد را به روی صحنه ببریم.»

او در پایان گفت: «تئاتر تنها هنری است که باید به صورت زنده تماشا شود. فیلم یک تئاتر هم هیچوقت کیفیت خود تئاتر اصلی را نخواهد داشت، چرا که تئاتر به صورت زنده برای تماشاچی در تماشاخانه ساخته می‌شود. پس حضور تماشاچیان برای ما گروه های تئاتری بسیار مهم است. اگر تماشاچی ما را حمایت نکند دیگر تئاتری نیست. حکومت که سالهاست دست حمایتش را از روی تئاتر برداشته. پس امروز اگر می‌خواهید که ما باشیم و باز هم تئاتر تولید کنیم به حمایت شما تماشاچیان نیاز داریم. خصوصا گروه های تئاتری که مثل ما مستقل هستند و به هیچ نهاد و ارگانی وابسته نیستند. امیدوارم شما تماشاچیان را در تماشاخانه ها بیشتر ببینیم و امیدوارم که بعد از تماشای اجرای ما راضی تماشاخانه را ترک کنید.»

دیدگاه