پریسا زنی جوان است که چند ماه قبل صاحب یک دختر شده و با وجود این شرایط تصمیم به طلاق گرفته است. پریسا درباره علت جدایی‌اش توضیح می‌دهد:
*چند سال با همسرت زندگی کردی؟
4 سال با هم زندگی کردیم و من اشتباه بزرگی کردم.
*چرا فکر می‌کنی اشتباه کردی؟
شوهرم به من خیانت کرده است و اگر کار به شکایت نمی‌کشید به خیانتش ادامه می‌داد.
*چطور متوجه شدی همسرت خیانت می‌کند؟
من باردار بودم و به دلیل بارداری وضعیت خوبی نداشتم. 4 ماه قبل دخترم به دنیا آمد. دوباره حال روحی‌ام به هم ریخت. شوهرم با من بدرفتاری می‌کرد. وقتی معترض می‌شدم، می‌گفت تو خودت باعث شدی. کم کم رفتارهای مشکوک پیدا کرد و یک روز هم بازداشتش کردند. آنجا بود که فهمیدم به من خیانت کرده و با دختری یک سال در رابطه بوده است. آن دختر هم به جرم تعرض از او شکایت کرده بود.
*شوهرت به آن دختر واقعا تعرض کرده است؟
اتهام واقعی نیست. قاضی هم گفت واقعی نیست چون آنها یک سال با هم رابطه داشتند. وقتی شوهرم تصمیم گرفته این رابطه را تمام کند دختر جوان شکایت کرده است.
*نمی‌خواهی او را ببخشی؟
نمی‌بخشمش. وقتی من دخترم را باردار بودم او به من خیانت کرد. در روزهایی که حالم بد بود. حالا که شیرینی بچه را حس کرده از آن دختر جدا شده است. ما توافق کردیم طلاق بگیریم.
*بچه چه می‌شود؟
طبق قانون بچه تا 7 سالگی با من می‌ماند. بعد از آن هم نمی‌خواهم بچه را بدهم. هرچند شوهرم می‌گوید بچه را می‌گیرد اما همین که جدا شویم و زن دیگری بگیرد، بچه یادش می‌رود.
ثبت دیدگاه