چرا بعضی‌ با اشیاء‌ حرف می‌زنند؟

شده با ماشین‌تان حرف بزنید؟ دلتان نیاید لباسی را دور بیندازید یا برای موزی که روی پیشخوان تنها مانده دلتان بسوزد؟ آیا شما مشکل دارید؟ این مقاله درباره انسان‌زایی از اشیاء روزمره است.

شما هم تا حالا حس کرده‌اید که بعضی از چرخ‌های خرید فروشگاه‌ها «شَل می‌زنند» و «غمگین» در گوشه‌ای منتظر هستند که کسی به سراغ‌شان برود، اما به نظر می‌رسد که کسی به آن‌ها علاقه ندارد؟ یا مثلاً شده که با ماشین‌تان حرف بزنید و بعد از آنکه به مقصد می‌رسید به او بگویید: «فلانی…دستت درد نکنه، من زود برمی‌گردم؟» یا وقتی می‌خواستید شلوار جینی که سال‌ها پوشیده بودید را دور بریزید «غم‌تان» نگرفت؟

به نظر می‌رسد که پدیده «انسان‌زایی» و  نشان دادن عواطف انسانی به اشیاء روزمره، پدیده‌ای همه‌گیر است و البته دلایل علمی پشت آن خوابیده است.

دکتر ملیسا شپرد، روانپزشک در مریلند، می‌گوید: «بخشیدن ویژگی‌های انسانی به اشیاء فاقد شعور می‌تواند بخشی از میل طبیعی انسان برای ارتباط‌جویی در زندگی روزمره باشد.»

«ما طوری برنامه‌ریزی شده‌ایم که با سایر انسان‌ها ارتباط برقرار کنیم و گاهی اوقات این ارتباطات به چیزهای دیگری تسری پیدا می‌کند که انسان نیستند. ما به عنوان انسان به دنبال راه‌هایی هستیم که بتوانیم جهان را معنا کنیم و یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای درک جهان از طریق تجربه‌هایمان است.»

«نیازی نیست که خیلی نگران این پدیده باشیم، مگر آنکه احساسات شدید باشند و در زندگی روزمره مداخله ایجاد کنند.»

انسان‌سازی از اشیاء خانه

شپرد می‌گوید، وقتی با اشیاء بی‌جان همدردی می‌کنیم، انسان‌زایی می‌کنیم و  رفتارها یا احساسات انسانی را به حیوانات یا اشیائی که نمی‌توانند همان عواطف را به ما نشان بدهند، نسبت می‌دهیم.

هنوز دقیقاً مشخص نیست که چرا انسان‌ها این کار را انجام می‌دهند اما کارشناسان حدس‌هایی دارند. کیم اِگل، روان‌درمانگر ازدواج و خانواده در کالیفرنیا، می‌گوید: «گاهی، احساسات به اشیائی منسوب می‌شود که آد‌م‌ها برای مدت‌ طولانی آن‌ها را داشته‌اند و حالا حس می‌کنند که این اشیاء یادگاری از گذشته هستند و دارای احساس و یادآور روزگاری از زندگی آن‌ها هستند. »

«همه ما اشیائی داریم که قلب‌مان را به طپش میندازند. این امری طبیعی برای انسان‌هاست…اما بعضی آدم‌ها به دلایلی این عواطف را بیش‌تر بروز می‌دهند.»

مثلا ممکن است آدم‌ها احساساتی که زمانی خودشان تجربه کرده‌اند را به یک شیء فرافکنی کنند. مثل اینکه حس تنهایی را به شیئی که منزوی به نظر می‌رسد، نسبت بدهند. یا ممکن است علتش این باشد که فرد در میان انسان‌ها رابطه‌ای که انتظار داشته را به دست نیاورده است.

بعضی‌ها ممکن است درک نکنند که این آدم‌ها چطور می‌توانند احساسات انسانی را به چیزی که انسان و زنده نیست، نسبت بدهند. اما کسانی که معمولاً این عواطف را به اشیاء نشان می‌دهند، می‌گویند که این احساسات در سطح عواطف انسانی نیستند.

مثلا وایلد یکی از این افراد است که به اشیاء اطرافش احساسات انسانی نسبت می‌دهد. او می‌گوید: «اینطور نیست که زندگی من کاملاً تحت تأثیر قرار بگیرد. خیلی سریع از ذهنم عبور می‌کند و مثلا در یک لحظه دلم برای لباسم می‌سوزد و تمام می‌شود. مسئله این است که چرا یک نفر باید دلش برای یک دست لباس بی‌جان بسوزد. »

وایلد می‌گوید: «شاید انسان‌زایی کردن من ناشی از فیلم‌های مورد علاقه‌ کودکی‌ام باشند. مثلاً فیلم «داستان اسباب‌بازی» یا «زیبای خفته» که در آن چیزها جان پیدا می‌کنند. یا شاید ناشی از احساس تنهایی و انزوای دوران کودکی‌ام بوده که دوست ندارم هیچ‌کس دیگری این احساسات را تجربه کند.»

وایلد می‌گوید: «بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم که مثل یک چرخ‌دستی هستم که صدای جیر جیر می‌دهد، انگار که هیچ‌کسی مراقبش نبوده است- نمی‌خواهم خیلی اوضاع را دراماتیک جلوه بدهم. فکر می‌کنم شاید نیاز دارم مطمئن باشم که هیچ‌کسی احساس تنهایی نمی‌کند…این به موزی که روی پیشخوان تنها مانده نیز تسری پیدا می‌کند.»

شپرد می‌گوید یک وضعیت پزشکی به نام سندروم همراه وهمی وجود دارد که آدم‌هایی که گرفتارش هستند به شکلی شدید نسبت به اشیاء عواطف انسانی بروز می‌دهند اما این وضعیت خیلی نادرتر از انسان‌زایی معمولی است.

شپرد می‌افزاید، انسان‌زایی معمولاً در بیماران با عملکرد ذهنی و عصبی متفاوت از میانگین جمعیت مشاهده می‌شود که اغلب عواطف شدیدی نشان می‌دهند که می‌تواند زندگی‌شان را مختل کند.

اگر شخصی آنقدر احساسات شدیدی نسبت به اشیاء بی‌جان نشان دهد که مجبور شود برای پیشگیری از این عواطف از انجام فعالیت‌هایی دست بکشد، یا نتواند اشیائی را دور بیندازد چون حس می‌کند که این اشیاء احساس دارند، باید کمک حرفه‌ای بگیرد.

شپرد می‌گوید:

«اغلب اوقات این رفتار طبیعی است، و گاهی، نشان می‌دهد که شما خیلی راحت می‌توانید با انسان‌ها همدلی کنید. خیلی هم قشنگ است چون فکر می‌کنم به ما امکان می‌دهد با انسان‌ها و اشیاء به طریقی ارتباط برقرار کنیم که اگر این حس را نداشتیم، نمی‌توانستیم.»

احساس همدردی با ربات‌ها و هوش مصنوعی

ربات‌ها، مثل مریخ‌نورد ناسا، در زمره اشیاء بی‌جانی هستند که خیلی راحت حس همدردی انسان‌ها را جلب می‌کنند. در آگوست سال 2023، مریخ‌نورد کنجکاوی، یکسال بعد از فرود موفقیت‌آمیزش، برای خودش آهنگ «تولدت مبارک» خواند و خیلی سریع این تولد، تنها‌ترین تولد در کهکشان توصیف شد. در فوریه سال 2019، وقتی که اعلام شد مریخ‌نورد آپورچونیتی مرده است، آخرین پیام او به ایستگاه فضایی در ماه ژوئن سال 2018 اینطور ترجمه شد: «باتریم کمه و همه‌جا داره تاریک میشه!» کاربران رسانه‌های اجتماعی خیلی سریع به این اعلامیه با ابراز غم برای این ربات فضایی واکنش نشان دادند.

دکتر مرلین وی، روان‌پزشک و موسس روان‌درمانی کل‌گرا در نیویورک، می‌گوید، به موازاتی که هوش مصنوعی بیش‌تر در زندگی روزمره ما ادغام می‌شود، تحقیقات می‌خواهند بدانند که آیا چت‌بات‌ها هم می‌توانند باعث شوند که آدم‌ها احساسات مشابهی که در مورد سایر انسان‌ها وجود دارد را در مورد آن‌ها احساس کنند.

به‌طور میانگین، اگر ربات‌ها ویژگی‌های انسان-مانند مثل صورت، صدا یا زبان بدن انسانی داشته باشند، انسان‌ها بیش‌تر احتمال دارد که با آن‌ها همدلی کنند.

از طرف دیگر، اگر ربات‌ها شباهت بی‌نقصی به انسان‌ها داشته باشند، یک اثر متضاد با عنوان «دره وهم‌آور» ایجاد می‌کنند. این پدیده، یک نوع احساس معذب‌کننده و عجیب است که آدم‌ها در واکنش به ربات‌هایی نشان می‌دهند که شباهت بی‌نظیری به انسان دارند.

محققان هنوز دارند روی سویه‌های روانی هوش مصنوعی کار می‌کنند.

دیدگاه