به بهانه حمله به پویانفر
دفع حداکثری؛ پیاده کردن افراد و چهرهها از قطار انقلاب
پیاده کردن افراد و چهرهها از قطار انقلاب، یکی از عادات قدیمی جناح تندرو محسوب میشود. تازهترین مسافری که به نظر آنان از این قطار پیاده شده، مداح جوانیست که در حضور رئیس دولت اصلاحات، روضه امام حسین (ع) خواند.
«عاقبت بخیر نشد» کلیدواژهایست که این روزها برای یکی از مداحان شناختهشده کشورمان به کار برده میشود. محمدحسین پویانفر، چون چند روز پیش در مجلسی روضه خواند که سیدمحمد خاتمی هم در آن حضور داشت، مدال عدم عاقبت بخیری را از جناح تندرو دریافت کرد و به قول معروف، بلافاصله از قطار انقلاب پیاده شد.
پویانفر جدیدترین نمونه این رفتارهاست، نه اولین یا آخرین آنها. تاریخ ۵ دهه گذشته به وضوح به ما نشان میدهد که بسیاری افراد نه به خاطر شوریدن علیه سیستم یا دست زدن به اقدامات خلاف قانون، بلکه برای داشتن افکاری متفاوت این مدال عدم عاقبت بخیری را گرفتند و آنها را از قطار انقلاب پیاده کردند. این سیاهه طولانی و شامل چهرههای فراوانی از سیاستمداران کهنهکار تا هنرمندان، اهالی رسانه و حالا ستایشگران اهل بیت است. به قول بیدل دهلوی: «مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ.»
در مجلس مجید مجیدی
محمدحسین پویانفر آخرین چهرهایست که تندروها او را از قطار انقلاب پیاده کردند. مجیدی، کارگردان شناختهشده کشورمان هر سال در ایام محرم مراسمی را برگزار میکند. در مراسم امسال، چهرههای مختلف سیاسی و هنری حضور داشتند و جمعی از شعرا نیز به شعرخوانی پرداختند. محمدحسین پویانفر مداح جوان نیز برای ذکر مصیبت به این جلسه دعوت شده بود.
مورد مشابه حمید علیمی
حمید علیمی یکی دیگر از مداحان شناخته شده که بیشتر در اصفهان و کاشان حضور دارد، پیش از این توسط تندروها مورد حمله قرار گرفته و میگیرد. علیمی به خصوص در توئیتر به صراحت کلام و پرسشگریاش شناخته میشود. انتقادات علیمی به خصوص در دوران دولت سیزدهم به مذاق این جناح خوش نمیآمد. علیمی چند سالی است که مسافر قطار محسوب نمیشود.
سیاسیون کهنهکار
اگر بخواهیم سیاستمدارانی که در این فهرست قرار گرفتند را ذکر کنیم، کار به درازا میکشد. به طور کلی جریان میانهرو، از نظر این جریان فکری، خارج از ریل انقلاب است. اما به طور شاخص میتوانیم مثالهایی بزنیم. چهرههای سیاسی مختلفی در مقاطع زمانی گوناگون توسط تندروها از دایره انقلابیها خارج شدند. مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی از جمله شاخصترین چهرههای سیاسی تاریخ انقلاب هستند که به نظر تندروها، مدال عدم عاقبت بخیری را میگیرند.
مرحوم هاشمی در دهه هفتاد از سوی اصلاحطلبان رادیکال و در دهه هشتاد به بعد – پس از قدرت گرفتن احمدینژاد - به خصوص از سوی طیف فکری مرحوم آیتالله مصباح مورد هجمههای شدید قرار میگرفت. سیدمحمد خاتمی نیز هنوز مغضوب است و تا همین چند سال پیش، بردن نام او یا چاپ و انتشار عکسش در رسانهها ممنوع بود. زمانی که لازم بود از او یاد شود، از عبارت «رئیس دولت اصلاحات» استفاده میشد. ناظران بر این باورند که قطعاً انتقاداتی به زیست و عملکرد سیاسی هر دو نفر وجود دارد، اما آنها زمانی مغضوب شدند که لب به نقد جریاناتی گشودند.
تیم اعتدال
حسن روحانی و محمدجواد ظریف، رئیس و وزیر خارجه دولت تدبیر و امید همان زمان که پای برجام را امضا کردند، از قطار پیاده شدند. ظریف خائن و حسن روحانی دوتابعیتی شد. محمدجواد ظریف بار دیگر و در جریان انتخابات چهاردهم مورد هجمه تندروها در فضای مجازی و حقیقی قرار گرفت. آنها فعلا برای این که نمیتوانند مسعود پزشکیان را بزنند، روی ظریف تمرکز کردند. علی لاریجانی هم تا حدودی در همین دسته قرار میگیرد، اما هنوز او را به طور کامل پیاده نکردند.
هفتهنامه ۹ دی متعلق به حمید رسایی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی - شهریور ۱۳۹۷
خالصسازی هنرمندان
از سال ۹۸ و انتخابات مجلس یازدهم روند خالصسازی سیاسی آغاز شد. از آن سال تا کنون ۵ سال میگذرد و وقایع مختلفی در کشور رخ داده که باعث شد برخی هنرمندان تمایلی به همکاری یا حضور در پروژههای سازمانهایی مثل صداوسیما و نهادهای تولیدکننده محتوای تصویری نداشته باشند. برخی از کنارهگیریها خودخواسته بود و برخی نیز کنار گذاشته شدند.
این روند در تلویزیون با رخنه کردن جریان پایداری در سازمان کلید خورد و شاخصترین رفتار آنها نیز کنار گذاشتن عادل فردوسیپور و سروش صحت و تعطیلی برنامههای نود و کتابباز بود. به گواه اخبار و گفتههای هنرمندان، فضای تلویزیون با ورود تیم موسوم به جریان انقلاب به نحوی تغییر کرد که خیلی از چهرهها ترجیح دادند از این قطار پیاده شوند و فعالیت حرفهایشان را در پلتفرمها و مدیومهای دیگر پیگیری کنند.
وجه اشتراک مسافران سابق
چند سالی میشود که تفکر انقلاب اسلامی، داعیهداران به خصوصی پیدا کرده است. یک گروه که در همین انتخابات اخیر وزن سیاسیشان مشخص شد، مدعی در اختیار داشتن قرائت اصلی از این اندیشه هستند. بحث راجع به یک گروه سیاسی خاص نیست، بلکه درباره یک جریان فکری صحبت میکنیم. یکی از ویژگیهای آنان، تقسیم افراد به خودی و غیرخودی، انقلابی و غیرانقلابی است. وجه اشتراک همه مسافران سابق این است که یک روز، در زمره غیرخودیها قرار گرفتند و برچسب غیرانقلابی قرار گرفتند.
از یک سو مشخص نیست که چرا یک مجری تلویزیونی و چهره فرهنگی لزوماً باید انقلابی باشد. از سوی دیگر، مشخص نیست که چه کسانی این معیارها را مشخص کردهاند که یا افراد را به طور مستقیم حذف میکنند یا شرایطی به وجود میآورند که هنرمندان و دیگر اقشار جامعه، عطای آنها را به لقایشان ببخشند. وجه اشتراک اکثر این افراد، منتقد بودنشان است یا این که تلاش میکنند خودشان باشند.
درگیری یکی از عناصر اپوزیسیون با پرویز پرستویی در آمریکا - اردیبهشت ۱۴۰۱
چهرهای مثل پرویز پرستویی، هیچ وقت خارج از دایره انقلاب تعریف نمیشد و اتفاقاً به خاطر همین عقایدش در آمریکا مورد آزار ضدانقلاب قرار گرفت. اما او هم ترجیح میدهد که فاصلهاش را با این جریان فکری حفظ کند و بگوید: «من حتی گفتم تلویزیون حق ندارد مرگ من را هم زیرنویس کند، چون تلویزیون هم آلوده خطوط شد؛ اصولگرا، اصلاحطلب و....». همانطور که عادل فردوسیپور ترجیح میدهد روبرویش را ببیند.